هرگاه مؤمن به مصیبتی گرفتار شود، برای به دست آوردن پاداش بزرگ آن، صبر میکند و پروردگارش را ستایش مینماید و اگر بخواهد که مصیبت و مشکلش حل شود فقط از الله میخواهد که آن را حل کند و به الله شکایت میکند و در پیشگاه او تعالی التماس و زاری مینماید که آن را برطرف گرداند و این با دعا که الله آن را دوست دارد ممکن میشود، چون در دعا توحید خالصانه، صداقت مجبوری به درگاه الله و اجابت نزدیک است. الله تعالی میفرماید: ﴿۞وَأَیُّوبَ إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥٓ أَنِّی مَسَّنِیَ ٱلضُّرُّ وَأَنتَ أَرۡحَمُ ٱلرَّٰحِمِینَ٨٣ فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ فَکَشَفۡنَا مَا بِهِۦ مِن ضُرّٖۖ وَءَاتَیۡنَٰهُ أَهۡلَهُۥ وَمِثۡلَهُم مَّعَهُمۡ رَحۡمَهٗ مِّنۡ عِندِنَا وَذِکۡرَىٰ لِلۡعَٰبِدِینَ٨۴﴾ [الأنبیاء: ۸۳-۸۴]: «و ایوب را [یاد کن] آنگاه که پروردگارش را [چنین] ندا داد: «رنج [و بیماری] به من رسیده است و تو مهربانترینِ مهربانانی». ما [دعای] او را اجابت کردیم و رنجی را که به او رسیده بود برطرف ساختیم و خانوادهاش و [نیز تعدادی] همانندشان را به همراه آنان به وی بازگرداندیم [تا] رحمتی از جانب ما و پندی برای عبادتکنندگان باشد».
باید دانست که گریهی مباح و اندوهِ جایز، این است که با اشک چشم و نرمی دل، بدون ناراحتی از مقدرات الهی باشد و این نوع گریه را کاملترین بندگان، پیامبر ما، محمد صلی الله علیه وسلم داشته است.
عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ رضی الله عنه قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه وسلم: «وُلِدَ لِی اللَّیْلَهَ غُلَامٌ، فَسَمَّیْتُهُ بِاسْمِ أَبِی إِبْرَاهِیمَ» ثُمَّ دَفَعَهُ إِلَى أُمِّ سَیْفٍ، امْرَأَهِ قَیْنٍ یُقَالُ لَهُ أَبُو سَیْفٍ، فَانْطَلَقَ یَأْتِیهِ وَاتَّبَعْتُهُ، فَانْتَهَیْنَا إِلَى أَبِی سَیْفٍ وَهُوَ یَنْفُخُ بِکِیرِهِ، قَدِ امْتَلَأَ الْبَیْتُ دُخَانًا، فَأَسْرَعْتُ الْمَشْیَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللهِ ج، فَقُلْتُ: یَا أَبَا سَیْفٍ أَمْسِکْ، جَاءَ رَسُولُ اللهِ ج، فَأَمْسَکَ فَدَعَا النَّبِیُّ صلی الله علیه وسلم بِالصَّبِیِّ، فَضَمَّهُ إِلَیْهِ، وَقَالَ مَا شَاءَ اللهُ أَنْ یَقُولَ، فَقَالَ أَنَسٌ: لَقَدْ رَأَیْتُهُ وَهُوَ یَکِیدُ بِنَفْسِهِ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللهِ ج، فَدَمَعَتْ عَیْنَا رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه وسلم فَقَالَ: «تَدْمَعُ الْعَیْنُ وَیَحْزَنُ الْقَلْبُ، وَلَا نَقُولُ إِلَّا مَا یَرْضَى رَبَّنَا، وَاللهِ یَا إِبْرَاهِیمُ إِنَّا بِکَ لَمَحْزُونُونَ».[۱]
انس ابن مالک رضی الله عنه میگوید: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «دیشب پسرم متولد شد و او را به اسم پدرم ابراهیم، نامگزاری کردم». (انس رضی الله عنه میگوید:) رسول الله صلی الله علیه وسلم او را [براى شیر دادن به] ام سیف سپرد که همسر آهنگرى به نام “ابو سیف” بود. روزى پیامبر صلی الله علیه وسلم برای دیدن او به راه افتاد و من هم از پى او رفتم. وقتی نزدیک ابو سیف رسیدیم، مشغول دمیدن در کورهاش بود و تمام خانه را دود گرفته بود. من زودتر از پیامبر صلی الله علیه وسلم خود را به ابو سیف رساندم و گفتم دست نگهدار، رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد و او دست نگه داشت و پیامبر صلی الله علیه وسلم کودک را خواست و در آغوش گرفت و چیزهایی که میخواست بگوید گفت. انس رضی الله عنه میگوید: [بار دیگر که با پیامبر صلی الله علیه وسلم رفتم] دیدم که ابراهیم جلوی پیامبر جان میداد و اشک از چشمان رسول الله صلی الله علیه وسلم سرازیر شد و فرمود: «چشمها اشک میریزد و دل اندوهگین است ولی ما سخنی که موجب ناخوشنودی الله شود به زبان نخواهیم آورد. سوگند به الله که ما به خاطر از دست دادن تو، ای ابراهیم! غمگین هستیم».
[۱]– متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره ۱۳۰۳ و مسلم حدیث شماره ۲۳۱۵ با لفظ مسلم