اهل سنت و الجماعت هرگز از نص صحیح منحرف نمیشوند و به هیچ وجه هیچ چیزی را بر خدا و پیامبرش مقدم نمیدارند و هیچگاه به خاطر امری عقلی یا قیاس و یا ذوق و یا کشف و یا قول شیخ و یا سخن امام و یا دیدگاه اکثریت، با قرآن و سنت مخالفت نمیورزند، چون دین در دوران حیات پیامبر صلی الله علیه وسلم تکمیل شده است، چنان که خداوند میفرماید: ﴿أَکۡمَلۡتُ لَکُمۡ دِینَکُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَیۡکُمۡ نِعۡمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِینٗا﴾ [المائده: ۳].
«امروز برایتان کامل، و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم، و اسلام را به عنوان آیین برایتان پسندیدم».
پس آنان سخن هیچ کس را بر سخن خدا و پیامبرش، هر کسی که باشد مقدم نمیدارند. چنان که خداوند متعال میفرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُقَدِّمُواْ بَیۡنَ یَدَیِ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٞ١﴾ [الحجرات: ۱].
«ای کسانیکه ایمان آوردهاید! در برابر خدا و رسولش پیش دستی مکنید، و از خدا پروا بدارید، بیگمان خداوند شنوای داناست».
و اهل سنت و الجماعت معتقدند که نادیده گرفتن کلام خدا و رسول و تقدم بر آن سبب گمراهی است چون این کار یعنی پیروی از هوای نفس و سخن گفتن بدون علم در مورد خداوند، و در حقیقت شیطان این کار را زیبا جلوه میدهد تا اینگونه از راه خدا بازدارد، خداوند متعال میفرماید: ﴿أَفَرَءَیۡتَ مَنِ ٱتَّخَذَ إِلَٰهَهُۥ هَوَىٰهُ وَأَضَلَّهُ ٱللَّهُ عَلَىٰ عِلۡمٖ وَخَتَمَ عَلَىٰ سَمۡعِهِۦ وَقَلۡبِهِۦ وَجَعَلَ عَلَىٰ بَصَرِهِۦ غِشَٰوَهٗ فَمَن یَهۡدِیهِ مِنۢ بَعۡدِ ٱللَّهِۚ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ٢٣﴾ [الجاثیه: ۲۳].
«آیا دیدهای کسی را که هوی و هوس خود را خدای خویش گرفته، و از روی آگاهی خدا او را گمراه ساخته، و بر گوش و دل او مهر نهاده، و بر دیدهاش پرده قرار دادهاست؟ پس چه کسی جز خدا میتواند او را راهنمایی کند؟ آیا پند نمیگیرید؟!».
و اهل سنت و الجماعت میگویند که عقل صریح موافق با نقل صحیح است و اگر اشکالی در این زمینه پیش بیاید نقل را مقدم میدارند و در حقیقت اصلاً اشکالی نیست، چون نقل چیزی نمیگوید که پذیرفتن آن برای عقل سلیم محال باشد و بلکه چیزهایی ارائه میدهد که عقل در آن میماند و عقل سلیم، نقل صحیح را تصدیق میکند، چون نقل و نصّ از جانب خداوند است و فرضیات عقلی این گونه نیستند و اهل سنت جایگاه عقل و ارزش آن را نادیده نمیگیرند، چون از دیدگاه آنها عقل شرط تکلیف است و نقش رضایت خاطر و حصول اطمینان و تفکر و اندیشیدن در جهان هستی و در شریعت را دارد اما میگویند که به هیچ عنوان بر شریعت مقدم نیست ـ و اگر چنین میبود مردم به پیامبران نیازی نداشتند ـ و بلکه عقل در دایره شریعت عمل و حکم میکند، چون که خداوند متعال ادراک عقل را محدود قرار داده که از آن فراتر نمیرود، پس درست نیست که چیزی ناقص بر چیزی که کامل است حکم کند، چنان که خداوند متعال میفرماید: ﴿فَإِن لَّمۡ یَسۡتَجِیبُواْ لَکَ فَٱعۡلَمۡ أَنَّمَا یَتَّبِعُونَ أَهۡوَآءَهُمۡۚ وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّنِ ٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ بِغَیۡرِ هُدٗى مِّنَ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِینَ۵٠﴾ [القصص: ۵۰].
«پس اگر سخن تو را نپذیرفتند، بدان که تنها از خواستههای خود پیروی میکنند، و کیست گمراهتر از کسی که بدون راهنمایی از (سوی) خداوند از هوی و هوس خود پیروی میکند؟! بیگمان خداوند گروه ستمکاران را هدایت نمیکند».
و اهل سنت به خاطر تمسک و پیروی مطلق در همه چیز از رسول اکرم صلی الله علیه وسلم و عمل در ظاهر و باطن به رهنمود ایشان و به خاطر پیروی از جماعت مسلمین، اهل سنت و الجماعت نامیده شدهاند، خداوند متعال میفرماید: ﴿إِنَّمَا کَانَ قَوۡلَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ إِذَا دُعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ لِیَحۡکُمَ بَیۡنَهُمۡ أَن یَقُولُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ۵١ وَمَن یُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَیَخۡشَ ٱللَّهَ وَیَتَّقۡهِ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ۵٢﴾ [النور: ۵۱-۵۲].
«مؤمنان هنگامی که بهسوی خدا و پیامبرش فرا خوانده شوند. تا میان آنان داوری کند سخنشان تنها این است که میگویند:شنیدیم و فرمان بردیم و اینانند که رستگارند. و هر کس از خدا و پیامبرش پیروی کند، و از خدا بترسد و از او پروا بدارد، اینانند که کامیابند».
و اهل سنت و الجماعت بعد از قرآن و سنت به آنچه ائمه دین و علمای درستکار اسلام بر آن اجماع کردهاند تمسک میجویند، ائمه برجستهای که به امامت و فضیلت و به اینکه آنها پیرو حدیث و سنت بوده و در آن امام بودهاند و از بدعتها دوری گزیدهاند و امت بر امامت آنها و جایگاه والایشان در دین اتفاق کردهاند اهل سنت به اجماع آنها استناد میکنند، چون رسول اکرم صلی الله علیه وسلم میفرماید: «خداوند همه امت مرا بر گمراهی جمع نمیکند، و دست خدا بر جماعت است، و هر کسی جدا شود به دوزخ میرود»[۱].
پس این امت خجسته از اتفاق و گردآمدن بر باطل و گمراهی، مصون و معصوم است و امکان ندارد که تمام امت بر ترک حق اتفاق کند، و اهل سنت و الجماعت هیچ کسی غیر از رسول خدا صلی الله علیه وسلم را معصوم نمیدانند هر کسی که باشد و هر جایگاهی که در دین و علم داشته باشد، و با وجود نصّ ،اجتهاد را معتبر نمیدانند، ولی اجتهاد در مورد احکامی که محل اجتهاد هستند و در مسائلی که روشن نیست به اندازه نیاز اجتهاد را جایز میدانند اما با وجود این برای رأی و نظریه هیچ کسی تعصب نمیورزند و معتقدند مجتهدی که در او شایستگیهای اجتهاد از قبیل شناخت ناسخ و منسوخ و خاص و عام و مطلق و مقید و اطلاع کافی از دلایل قرآن و سنت و اجماع و قیاس و اقوال صحابه، و شناخت زبان عربی فراهم باشد، و سپس در چهارچوب این ضوابط شرعی اجتهاد کند ممکن است اجتهاد او درست باشد و ممکن است اجتهادش خطا باشد اگر درست باشد دو پاداش دارد یکی پاداش اجتهاد و یکی پاداش به صواب و درستی رسیدن، و اگر به خطا رفته باشد فقط پاداش اجتهاد به او میرسد. خداون متعال میفرماید: ﴿وَإِذَا جَآءَهُمۡ أَمۡرٞ مِّنَ ٱلۡأَمۡنِ أَوِ ٱلۡخَوۡفِ أَذَاعُواْ بِهِۦۖ وَلَوۡ رَدُّوهُ إِلَى ٱلرَّسُولِ وَإِلَىٰٓ أُوْلِی ٱلۡأَمۡرِ مِنۡهُمۡ لَعَلِمَهُ ٱلَّذِینَ یَسۡتَنۢبِطُونَهُۥ مِنۡهُمۡۗ وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ لَٱتَّبَعۡتُمُ ٱلشَّیۡطَٰنَ إِلَّا قَلِیلٗا٨٣﴾ [النساء: ۸۳].
«و هنگامیکه خبری (حاکی) از امنیت یا ترس به آنها برسد آن را پخش میکنند، و اگر آن را به پیامبر و اولی الامر خود ارجاع میدادند قطعاً کسانی درمیان ایشان وجود داشتند که (میتوانستند درست یا غلط بودن) آن را دریابند. و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود جز تعداد اندکی از شیطان پیروی میکردید».
[۱]– صحیح سنن ابیداود آلبانی.