آنها (شیعیان حسین و علی /و کوفیان) در هر زمانی فقط خیانت به یاران مسلمین را سرمنشا خود قرار میدادند؛ بعد از آنکه مردم عراق دیدند حسین با یزید بیعت نکرده بعد از نامه های زیادی که به سیدنا حسین نوشته بودند حسین مسلم بن عقیل را به نمایندگی خودشان فرستادند عراق تا بیعت مردم را بگیرد.
کاظم حمد احسائی نجفی(شیعی) می گوید : «نامه هایی همواره به امام حسین می رسید؛ تا این که خورجینش روی اسب پر شد!! و آخرین نامه ای هم که به ایشان رسید در آن نوشته بود : از شیعیان حسین و پدرش امیر المؤمنین علی به حسین بن علی، اما بعد : مردم به انتظار تو هستند، کسی غیر از تو را قبول ندارند، لذا شتاب کن،شتاب کن».
( عاشوراء ص۸۵ -تظلم الزهراء ص۱۴۱ )
شیخ عباس قمی میگوید: « پیاپی نامه هایی به امام می رسید تا جایی که در یک روز ۶۰۰ نامه از ان بی وفا ها نزد امام جمع شد با این حال امام آرامش خودش را حفظ کرده بود و پاسخی نمیداد تا اینکه نامه ها به ۱۲هزار تا رسید».( منتهی الآمال ،ج۱ ص۴۳۰ )
امام حسین مسلم بن عقیل را به کوفه می فرستد .
رضا حسین صبح الحسنی ـ شیعی میگوید: « مسلم نیمه ی شعبا از مکه حرکت کرد و در پنجم شوال به کوفه رسید، شیعیان آمدند با او بیعت کردند، تا اینکه ۱۸هزار نفر با او بیعت کرد و در روایت شعبی آمده تا ۴۰هزار با او
بیعت کرد ». (الشیعه و عاشوراء ص۱۶۷ )
بعد از آنکه عبیدالله از طرف یزید به عنوان حکمران بعد از برکناری نعمان برگزیده شد در این زمان مردم به عهد خود باپرجا نماندند و مسلم به دست عبیدالله کشته شد اما قبل از ان به حسین پیغام فرستاده بود که برگردد مردم کوفه خیانت کردند اما دیر شده بود حسین رضی الله عنه به عراق رسیدند و از کسانی که خیانت کردند خواست که برگردند به اما فقط سی نفر به طرف حسین برگشتند یکی از انها حر بود که حسین را قبل از آمدن تهدید کرده بود .
هاشم معروف حسنی شیعی می گوید: «از برخی روایات چنان پیداست که مسلم بن عقیل به سفرش خوشبین نبود، چون؛ از تقلب عراقی ها و موضع گیری های پیچیده که ی آنان در برابر عمویش آگاهی داشت». ( سیره الائمه الثنی عشر ج۲ص۵۷-۵۱ )