شیعه میگوید: بدون تفسیر امام معصوم قرآن فهمیده نمی شود!

آیه: «هَذَا بَیَانٌ لِّلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَهٌ لِّلْمُتَّقِینَ ( آل عمران:۱۳۸ ) = این [قرآن] براى مردم بیانى و براى پرهیزگاران رهنمود و اندرزى است.» علمای شیعه چون دیدند که با اقرار به محرف بودن قرآن تیشه بر ریشه خود میزنند و رابطۀ ناچیز خود را با اسلام قطع میکنند، رویۀ خود را تغییر داده، دست به خدعه زدند و تحریف قرآن را انکار کردند.

از آنجا که قبول کردن این قرآن هم اساس مذهب بی اساسشان را نابود می کند، به شیوه ای دیگر مقاصد خود را دنبال کردند و چون نتوانستند قرآن را تحریف شده معرفی کنند، آمدند و دست به تحریف معنایی قرآن زدند، برای یک آیه معنا های باطنی و ظاهری قائل شدند که اکثراً معنای ظاهری آن با معنای باطنی آن کاملاً متفاوت است!

مخلص مطلب اینکه: تنها تفاوت علمای سلف اهل تشیع با علمای معاصر آنها این است که: علمای قبل عقیده خود را ابراز می کردند ولی علمای عصر ما، نقاب تقیه به صورت زده اند.به قول معروف: خر همان است، پالانش عوض شده!!

یکی از دوستان شیعه میگوید:
مفسران قرآن فقط و فقط مطهرون و پاکان هستند لا یمسه الا المطهرون. کدام یک از ما می توانیم ادعای پاکی بکنیم اصلاً ما کی هستیم که بخواهیم ادعای فهم قرآن را بکنیم علم قرآن در نزد اهل بیت رسول خدا است.

جواب:
این سخن را، عالم نمایان شیعه نیز قبول دارند و میگویند: قرآن دو تفسیر دارد یکی تفسیر ظاهری و دیگری تفسیر باطنی که هر آیه هفتاد بطن دارد و هر آیه در آن واحد میتواند دهها معنی متعارض داشته باشد!
مثلاً در مورد «وَاللَّیْلِ» میگویند: در ظاهر به این معنی است: «قسم به شب» ولی در باطن منظور از شب “عمر” است که امامت حضرت علی را پوشاند!!
کسی نیست به اینها بگوید: مرد حسابی، خدا به “لیل” قسم میخورد و اگر طبق تفسیر شما پیش برویم معنی این می شود: «قسم به عمر!» و قسم خوردن نشان از عظمت آن چیز است، و تا به حال کسی به چیزی پست و بی ارزش قسم نخورده است چه رسد به خدای متعال… قسم های رایج غیر شرعی این دوره همه به جان خود و یا جان مادر و یا به ابا الفضل!! و …. است یعنی عزیزترینها و ملای بیسواد شیعه خواسته برای حضرت عمر عیب بتراشد ولی برعکس فضیلت تراشیده!!
یک نمونه دیگر تفسیر آنها در مورد” وَالتِّینِ وَالزَّیْتُونِ “است که آنها را به حسن و حسین معنی میکنند:
سید ابراهیم بروجردی در تفسیر الجامع میگوید: حضرت صادق علیه السلام فرمود: تاویل تین و زیتون حضرت امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام و طور سینین علی بن ابیطالب علیه السلام و ولایت آنحضرت می باشد که منافقین تکذیب کرده اند آن را و بلد امین پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است.(تفسیر الجامع به زبان فارسی، ج۷ ص ۴۴۳ _ تهران، انتشارات صدر، چاپ سوم)

و در تفسیر ” فرات الکوفی” زیر آیه اینچنین آمده:
محمد بن الفضیل الصیرفی قال: سالت ابا الحسن موسی بن جعفر علیهما السلام عن قول الله تبارک و تعالی: ( والتین و الزیتون ) قال: التین الحسن و الزیتون الحسین…..
(فرات الکوفی ج۱ ص ۵۷۸ زیر آیه ۱ سوره ” تین ” از ابوالقاسم فرات بن ابراهیم _ تهران، چاپ اول و همچنین در تفسیر قمی و تفسیر بحرانی و نور الثقلین و کنز الدقائق و…. نیز آمده است.)

در صورتیکه این سوره قطعاً مکی است و مکارم شیرازی در تفسیر نمونه زیر آیه میگوید: «این سوره در مکه نازل و آیه هذا البلد الامین که در آن سوگند به شهر مکه با اسم اشاره نزدیک یاد شده دلیل بر آن است.»
و در آن زمان نه امام حسنی بوده و نه امام حسینی! اصلاً در آن موقع فاطمه با حضرت علی ازدواج نکرده بود که حسنین بدنیا بیایند!
و همه میدانند معنی لیل =شب و تین = انجیر و زیتون هم که مشخص است.
یا تفسیر بعضی از مفسرین شیعه در مورد این آیه:
«إِنَّ اللَّهَ لاَ یَسْتَحْیِی أَن یَضْرِبَ مَثَلًا مَّا بَعُوضَهً فَمَا فَوْقَهَا (بقره: ۲۶) خداى را از اینکه به پشه‏اى یا فروتر [یا فراتر] از آن مثل زند شرم نیاید.»

در تفسیر شریف لاهیجی زیر آیه آمده است:
«( بَعُوضَهً) که آن مَثل پشه باشد(فَمَا فَوْقَهَا) پس آنچه بزرگتر از آن باشد مانند مگس و یا عنکبوت…. در حدیث حضرت صادق علیه السلام وارد شده که مراد از”بعوضه” امیر المومنین و از “مافوق ” حضرت رسالت پناهی است صلی الله علیه و آله و سلم. »(تفسیر شریف لاهیجی (به فارسی) ج۱ ص ۲۴ و تفسیر جامع ( فارسی)، ابراهیم بروجردی، ج۱ ص ۱۲۹ _ تهران)
این تفسیری که مشاهده کردید از امام صادق و امام باقر نقل شده است. که طبق این تفسیر،نعوذ بالله و نعوذ بالله، پشه یعنی حضرت علی و نعوذبالله، عنکبوت و یا چیزی مثل آن یعنی پیامبر!!! (العیاذ بالله)
همه این تفاسیر عجیب و غریب که از روایات کذب ائمه گرفته شده به خاطر آن است که مخ این مفسرین تعطیل بوده است و اگر عقل به زنجیر کشیده شود هر خرافات و اراجیفی عین علم و واقعیت محسوب می شود!

بعد از اینها دلایل برای جواب ایراد شیعه بسیار است:
۱- اول اینکه عرب جاهلیت که اکثراً بی سواد بودند چگونه آیات قرآن را درک می کردند ولی کسانی که ادعای علم و عالمی دارند نمی توانند؟! اعراب مکه با یک بار خواندن آن از خود بی خود میشدند و توان مقاومت در برابر آن را نداشتند چنانکه حضرت عمر قبل از اسلامش زمانی که برای اولین بار قرآن را در دست گرفت و خواند: بسم الله الرحمن الرحیم، بی خود شد و صحیفه از دستش افتاد!
چگونه آنها درک می کردند ولی من درک نمی کنم؟
حضرت عمر رضی الله عنه در مورد دورۀ قبل از اسلامش می فرماید:
«شبی قصد باده نوشی کردم ولی دکانهای باده فروشی بسته بود با خود گفتم:بکنار کعبه میروم و در آنجا چند دور طواف میکنم، چون به مسجد آمدم رسول خدا صلى الله علیه و آله را دیدم که رو به شام (بیت المقدس) در جلوى کعبه ایستاده و نماز میخواند…. با خود گفتم: امشب گوش میدهم تا بشنوم آنچه را محمد میخواند،… خود را پنهان کردم و به قرائت او گوش دادم. کم کم آیات قرآن دلم را نرم کرد و خود به خود اشک از چشمانم سرازیر شد و محبت دین اسلام در دل من داخل شد»
(سیرت ابن هشام ج۱ ص ۲۱۷)
او با یک بار شنیدن آیات قرآن ناخود آگاه اشک از چشمانش سرازیر می شود و معنای قرآن را درک می کند ولی من بدون مشورت با امام معصوم نمی توانم؟
و یا ماجرای جبیر بن عدی که بخاری ح۴۴۷۶ و مسلم نزدیک به هم از او روایت کرده اند که میگوید:
رسول خدا در (نماز) مغرب سوره طور را می¬خواند، هنگامی که به آیات زیر رسید:
)أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَیْرِ شَیْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ * أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بَل لَّا یُوقِنُونَ * أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّکَ أَمْ هُمُ الْمُصَیْطِرُونَ( (طور: ۳۵ ـ ۳۷)
« آیا از هیچ خلق شده‏اند یا آنکه خودشان خالق [خود] هستند * آیا آسمانها و زمین را [آنان] خلق کرده‏اند [نه] بلکه یقین ندارند * آیا ذخایر پروردگار تو پیش آنهاست‏یا ایشان تسلط [تام] دارند ‏»
جبیر میگوید: کاد قلبی أن یطیر = «نزدیک بود که قلبم (بدر آید و) پرواز کند!!»
نمیدانم چگونه “جبیر” بدون مشورت با معصوم معنای آیه را درک کرده که قلبش رابه تکان در آورده ولی ما نمی توانیم قرآن را بفهمیم تا اینکه یک معصوم آن را تاویل کند!
کفار و مشرکین عرب معنای قرآن را درک کردند و با تدبر به آن به اسلام روی آوردند و تحت فرامین آن با هم متحد شدند و سه امپراطوری مصر و روم و ایران را در هم کوبیدند.مشرک و کافر عرب با شنیدن آیات متاثر می شد و دست از خرافات و عقائد پدران خود می کشید ولی اگر او قرآن را نمی فهمید معنی نداشت که آن آیات او را منقلب کند و آیا یک سری معما آنها را از این رو به آن رو کرد؟

۲- هیچ کدام از عربها چه مسلمان و یا کافر نگفتند: من این قرآن را نمی فهمم(الا قلیلا)، بلکه آنها از شیوایی و بلاغت آن حیران و در شگفت بودند ولی آخوند شیعه عوام خود را آنقدر نادادن می داند که حتی معنی کلمه زیتون را نمی داند و او باید به آنها بگوید که زیتون یعنی حسین!!!! و این را به عنوان تفسیر امام معصوم به خورد عوام بدهد!

۳- خداوند در مورد قرآن می فرماید:
« فَإِنَّمَا یَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِکَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ( دخان: ۵۸) در حقیقت [قرآن] را به زبان تو (عربی) آسان گردانیدیم امید که پند پذیرند»
« فَإِنَّمَا یَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِکَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِینَ وَتُنذِرَ بِهِ قَوْمًا لُّدًّا ( مریم: ۹۷) در حقیقت ما این [قرآن] را به زبان تو(عربی) آسان ساختیم تا پرهیزگاران را بدان نوید و مردم ستیزه‏جو را بدان بیم دهى. »
خداوند می فرماید: ما قرآن را آسان گردانیدیم ولی شیعه قرآن را کتاب معما می داند و از آن فراریست!
خداوند می فرماید: قرآن را آسان گردانیدیم تا “پند پذیرند”… ولی اگر ما معنی و منظور قرآن را درک نکنیم چگونه می توانیم از آن پند بگیریم؟؟ آری ما باید بدانیم معنی زیتون، حسین است و معنی شب، عمر و معنی نور= ائمه تا در آن صورت بتوانیم پند پذیر باشیم!!
یک تفسیر بسیار ناب و یکی دیگر از شاهکارهای روایات کذب منتسب به امام معصوم را در مورد همین آیه( مریم: ۹۷) ببینید.
شریف لاهیجی این آیه را اینگونه معنی و تفسیر می کند: «جز این نیست که آسان کردیم تقریر محبت و مودت امیر المومنین و ائمه معصومین علیهم السلام را وقتی که در غدیر خم تو را بآن گویا گردانیدیم تا پرهیزکاران و شیعیان را مژده دهی و بیم کنی بنی تیم( قبیله حضرت ابوبکر) و بنی عدی(قبیله عمر) و بنی امیه (قبیله عثمان) را که عداوت اهل بیت نبوت را در دل خود جا داده اند.»
خیلی جالب بود، جالبتر آنکه در اصول کافی روایتی از قول امام صادق به همین معنی موجود است! که شریف لاهیجی نیز آن را ذکر کرده!
(تفسیر شریف لاهیجی به زبان فارسی ج۳ ص ۴۶ _ تهران و همینطور تفسیر جامع سید بروجردی و فرات کوفی و تفسیر الصافی و تفسیر البرهان و نور الثقلین و کنز الدقائق و بیان السعاده و..)
این اراجیفات در حالی است که تمامی مفسرین شیعه و سنی متفقند که سوره مریم سوره ای مکی است! و این را نیز نمی دانند که خدا از کسی نمیترسیده و اگر می خواست می توانست مسأله غدیر و یا هر مسأله دیگری را در قرآن به صورت واضح بیان کند.
ولی علت و تنها دلیل آنها برای این تفسیر، وجود یک روایت کذب از ائمه است و به وسیله آن معمای این آیه را کشف می کنند و معنی آیه را صد و هشتاد درجه تغییر می دهند. که هر بی سوادی( آخوند های بی سواد را قلم بگیرید) بی ربط بودن آیه را نسبت به تفسیر آن درک می کند.

۴– اگر قرآن محتاج به تفسیر بود (آن هم تفسیرهای بی ربطی چون تفاسیر شیعه) خدایتعالی تفسیری برای آن نازل می‌نمود، و یا رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم تفسیری بر آن می‌نوشت و جدای از آن ائمه باید یک تفسیر می نوشتند تا امت نجات پیدا کنند! و همه یک پارچه شوند و بدانند که معنی انجیر، حسن و معنی پشه نعوذ بالله حضرت علی است! ( پناه بر خدا)
                                                  چو از قرآن جدا کردند ملّت … بیاوردند هر کفری به راحت
هزاران سد ره در راه قرآن … که هر سدی شده نانی و دکّان
مرا این غصّه و غم زار کرده … که بی دین نام دین ابزار کرده

۵- حضرت علی بارها بار در خطبه های خودشان قرآن را کافی خوانده و آن را واضح و روشن معرفی کرده است:

خطبه ۱۷۶ نهج البلاغه:بدانید که این قرآن همان نصیحت‌گوئی است که گول نمی‌زند و رهنمائی است که گمراه نمی‌کند……. و بدانید که برای احدی پس از قرآن و آشنائی با آن، احتیاجی و کمبودی نمی‌ماند (یعنی به هیچ کتاب و عالمی محتاج نخواهد بود) و برای احدی پیش از قرآن بی‌نیازی نیست (یعنی اگر هزاران کتاب بخوانی بدون قرآن فقیر خواهی بود)، از قرآن شفا بجوئید برای دردهای خود، و بر سختیها، به آن یاری جوئید، زیرا در آن شفاء است از بزرگترین درد و آن کفر و نفاق و گمراهی و ضلالت است. و به برکت قرآن از خدا درخواست کنید، و با بودن قرآن از مخلوق چیزی نخواهید( از غیر خدا نخواهید)، زیرا چیزى که بندگان به وسیله آن به خدا تقرب جویند محترم‏تر از قرآن نیست…. از حافظان و پیروان قرآن باشید و او را دلیل و راهنمای خود قرار دهید و از آن پند بخواهید، و عقائدخود را متّهم بدانید و بر قرآن عرضه بدارید و آراء و خود را در قرآن تصفیه کنید.

۶- اگر قرآن قابل فهم نباشد در نزد شیعه حدیث به مراتب دشوارتر از قرآن است و از قول ائمه آورده اند:
«إن أمرنا صعب مستصعب» یا « إنّ حدیثنا صعب مستصعب» = احادیث ما سخت و دشوار است.
و کلینی بابی با این نام دارد: فیما جاء ان حدیثهم صعب مستصعب.
پس بنابراین نه قرآن قابل فهم است و نه احادیث و باید دور دین را قلم کشید و یا از نو بنا کرد، زیرا مدارک و مآخذ آن قابل فهم نیست. و نیت جاعلین این روایات و مروجین این اراجیف نیز همین است که بتوانند هر چیزی که خواستند با تاویل و تفسیر عجیب و غریب آن را به نام دین به خورد عوام الناس بدهند ولی خدا را شکر که خودش دست آن ها را رو کرده و برای کوبیدن این افراد چهار بار مکرٌر در سوره “قمر” قرآن را آسان خوانده است.
« وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ» (قمر:۱۷ و ۲۲ و ۳۲ و ۴۰)
و قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان کردیم پس آیا پندگیرنده‏اى هست؟»

۷– در جای جای قرآن ما مخاطب قرار گرفتیم حتی بعضی سوره ها با خطاب به ما شروع شده است.
آیات: یَا أَیُّهَا النَّاس.. یَا بَنِی آدَمَ.. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا … یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ
اینجا خدا به صورت مستقیم با ما صحبت می کند و اگر قرار باشد ما سخن خدا را نفهمیم پس نعوذ بالله خدا کاری لغو انجام داده زیرا مردمی را مخاطب قرار می دهد که معنی سخنانش را نمی دانند و سخنان او بسیار پیچیده و نا مفهوم است!
البته خدا به هیچ وجه کار بیهوده انجام نمی دهد و قرآن نیز کتاب معما نیست و هر شخصی با ضریب هوشی متوسط می تواند آیات آن را بدون تاویل و تفسیر درک کند.

۷- خداوند در آیات فراوانی ما را به اندیشیدن در آیات قرآن سفارش می کند.
« أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ( نساء: ۸۲) = آیا به آیات قرآن نمى‏اندیشند.
أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ (محمد: ۲۹) = آیا به آیات قرآن نمى‏اندیشند.
أَفَلَمْ یَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ(مومنون: ۶۸) =آیا دراین سخن(قرآن) نیندیشیده‏اند.
وَیُرِیکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ( بقره: ۷۳) = وآیات خود را به شما مى‏نمایاند باشد که بیندیشید.
إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ(یوسف:۲) = ما آن را قرآنى عربى نازل کردیم باشد که بیندیشید.
إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ( زخرف: ۳) = ما آن را قرآنى عربى قرار دادیم باشد که بیندیشید.
کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُون ( نور: ۶۱) = ‏خداوند آیات [خود] را این گونه براى شما بیان مى‏کند امید که بیندیشید.»

حال اگر ما توانایی درک و فهم این آیات را نداریم چرا خدا از ما میخواهد در آن بیاندیشیم و به علت تفکر نکردن در آیاتش ما را سرزنش می کند. این همه آیه که به تدبر و تعقل در قرآن فرا میخواند، برای کیست؟ آیا همه اینها برای ائمه و آخوندهاست؟
چرا حتی در یک آیه هم نگفته، «قرآن بسیار سخت است» یا «شما به خود فشار نیاورید و در عوض به سخنان آخوندها و روایات گوش کنید» و یا «منتظر بمانید که مهدی تفسیری به شما عرضه خواهد کرد؟؟!!»
آن هم چه تفسیری!! تفسیری که ۱۲۰۰ سال است روی آن کار شده پس باید خیلی کارساز باشد و معنی اصلی خیلی از میوه ها و موجودات را به ما نشان دهد!

۸– پیامبر خدا ما را به قرآن فرا میخوانند و میخواهند قرآن را امام خود قرار دهیم.
نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
«إذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن .. ومن جعله أمامه قاده إلى الجنه ومن جعله خلفه ساقه إلى النار وهو الدلیل یدل على خیر سبیل»
یعنی: «هرگاه فتنه‌های دینی راه را مانند پاره‌های شب تاریک بر شما مشتبه کرد بر شما باد به قرآن، هر کس آنرا امام و پیشوای خود قرار دهد، قرآن او را به بهشت می‌برد و هر که خلاف آنرا گرفت او را به آتش میرساند و قرآن راهنمائی است برای بهترین راه».
(وسائل الشیعه ج۶ ص ۱۷۱ ؛ بحار الانوار ج ۸۹ ص ۱۷ )
رسول خدا فرمودند: «القرآن غنی لا غنی دونه و لا فقر بعده ».
یعنی: «قرآن سبب بی‌نیازی است و پس از قرآن هیچ احتیاجی به چیزی نیست».
(وسائل الشیعه ج۶ ص ۱۶۸ بحار الانوار ج۸۹ ص ۱۹)
بیت: همانا که قرآن هدایت گر است … برایت ز هر مکتبی بهتر است.

ولی شیعیان قرآن را مهجور گرفتند و به جای آن مفاتیح الجنان را بر سر خود میگزارند. ولی چرا به این وضع است؟ آیا تا به حال به آن فکر کرده اید؟؟ چرا در حوضه های علمیه اهل تشیع خبری از درس قرآن نیست و هر کس که بگوید: «حسبنا کتاب الله = کتاب خدا ما را کافیست» به او به دید یک مرتد نگاه میکنند ولی در عوض کتاب اصول کافی را کافی می دانند و از قول مهدی همیشه غایبشان نقل می کنند که گفت:«الکافی کاف لشیعتنا = کتاب الکافی برای شیعیان ما کافیست!» آری کلام خدا که خداوند آن را «هُدًى لِلنَّاسِ» خوانده است کافی نیست ولی کتاب الکافی با آن همه روایات کذب کافی است!!
علی خامنه ای به صراحت میگوید:
«جدایی و فاصله‌ گرفتن از قرآن که در حوزه‌های علمیه مشاهده می‌شود و أُنس نگرفتن ما به قرآن مشکلات زیادی در حال و آینده ایجاد می‌کند، چون دوری ما از قرآن باعث می‌شود تا به کوتاه‌بینی گرفتار شویم…. و همچنین می‌گوید:متأسفانه ما می‌توانیم درس‌خواندن را شروع کنیم و تا گرفتن مدرک اجتهاد آن را ادامه دهیم بدون آن که حتی یک بار به قرآن مراجعه کنیم! چرا اینطور است؟! چون درس‌های ما بر پایه قرآن نیستند…»
(الحوزه العلمیه فی فکر الامام الخامنئی ص ۱۰۰ – ۱۰۱٫ به نقل از ربحت الصحابه ولم أخسر آل البیت، ابو خلیفه)
اکنون نیز می بینید که وضع شیعیان به چه شکل است و کار آنها به جایی کشیده شده که هر شرکیاتی را با تاویل و تفسیر ثابت می کنند و آن را مقدس نشان می دهند. طوری که وقتی از یکی از عمامه به سرهای شیعه پرسیدم: «با چه منطقی از اموات طلب حاجت می کنید» گفت:
« شما می توانید کرامات ائمه را منکر شوید چون اقرار به آن به نفع شما نیست! ولی آن درخت را چه می گویید که مردم برای گرفتن حاجت خود به آن میخ می کوبند؟ آن را هم انکار می کنید؟ این نیز یکی از آیات خداست که خدا میگوید: وَیُرِیکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ = وآیات خود را به شما مى‏نمایاند باشد که بیندیشید !»
آری به راستی که:« کأنهم إئمه الکتاب و لیس الکتاب إمامهم = گویا ایشان إمام و پیشوای قرآنند و قرآن امام ایشان نیست » خطبه ۱۴۵ نهج البلاغه

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …