شیرخوارگی پیامبر صلی الله علیه وسلم در میان بنی سعد:
قوم عرب عادت و رسم داشتند که فرزندانشان را به زنان شیرده بادیهنشین میسپردند، زیرا در بادیه، اسباب رشد و پرورش سالم جسمی وجود داشت.[۱]
بدون تردید حلیمۀ سعدیه امور عجیبی را از این شیرخوار مشاهده نمود؛ از جمله اینکه وی با همسرش بهوسیلۀ مادهالاغی لاغر و بسیار کُند رفتار، به مکّه آمد و در راه بازگشت از مکّه، در حالی که پیامبرr را در بغل داشت، این الاغ به سرعت میدوید و تمامی مرکبها را پشت سر میگذاشت و باعث تعجّب همسفران او شد.
حلیمه میگوید که سینهاش، شیری نداشت و کودک شیرخوارش از شدّت گرسنگی، همواره گریه میکرد، امّا همین که محمّدr سینهاش را به دهان گرفت، بسیار پرشیر شد، به گونهای که سیّدنا محمّدr و کودکش را شیر میداد و هر دو سیر میشدند.
همچنین نقل میکند که سرزمین قومش؛ بنیسعد خشک و بیآب و علف بود و زمانی که شیردهی این کودک نصیبش شد، سرزمین آنها سرسبز و خرّم گشت و حیواناتشان زیاد گشت و نداری و فقرشان تبدیل به آسایش و راحتی شد.
پس از دو سال، حلیمه پیامبر صلی الله علیه وسلم را به مادر و پدربزرگ ایشان که در مکّه بودند، تحویل داد، امّا از مادر رسول الله صلی الله علیه وسلم خواست و اصرار کرد که اجازه دهد دوباره سیّدنا محمّدr نزد وی بمانند، چون برکتهای پیامبرr را برای خویش مشاهده نموده بود. در نتیجه، آمنه موافقت کرد و حلیمه باری دیگر با این کودک به سرزمینش بازگشت در حالی که دلش لبریز از شادی بود.
پس از دو سال دیگر؛ یعنی وقتی محمّد ۴ ساله بودند، حلیمه ایشان را به مادرشان تحویل داد و آمنه تا زمان وفات خویش، سرپرستی پیامبر صلی الله علیه وسلم را بر عهده گرفت و در آن هنگام، رسول الله ۶ ساله بودند. عبدالمطّلب نیز دو سال سرپرستی ایشان را بر عهده داشت و سپس از دنیا رفت و پیش از وفاتش، سفارش پیامبرr را به فرزندش ابوطالب؛ عموی رسول الله صلی الله علیه وسلم کرد و او همان گونه که از خانوادهاش، مواظبت مینمود، از سیّدنا محمّد صلی الله علیه وسلم نیز نگهداری کرد.[۲]
ابوطالب به سبب فقر و نداری، زندگی سختی داشت و از این رو، پیامبرr در رفاه و آسایش بزرگ نشدند و میتوان گفت که این مورد، لطف و احسان الهی به این پیامبر بزرگ بود.
رسول اللهr از زمانی که در میان بنیسعد زندگی میکردند، به همراه برادران رضاعی خویش، مشغول گوسفندچرانی بوده و برای ساکنان مکّه، گوسفند میچراندند و با گرفتن مزد، از عهدۀ خویش برمیآمدند و عمویشان را برای نفقه به زحمت نمیانداختند.
[۱]– جوامع السّیره النّبویّه، ابن حزم اندلسی، صص ۶- ۷؛ الرّوض الأنف، ج ۱، صص ۲۷۸- ۲۸۶ و ۲۹۷٫
[۲]– نک: الرّوض الأنف، ج ۱، صص ۳۰۰- ۳۰۱؛ أعلام النّبوه، ماوردی، صص ۲۴۸- ۲۴۹٫