رسول الله صلی الله علیه وسلم در آخر ماه صفر از شدت سردرد، شکوا نمود، و ابتدایش چنین بود که: در نیمۀ شب به قبرستان بقیع رفت. (قبرستان مشهوریست در مدینۀ منوره) و برای آنان از خداوند مغفرت و بخشش طلبید و برگشت. فردای آن شب سردردی به او دست داد.
عایشه میگوید: هنگامی که من سرم درد میکرد، رسول الله صلی الله علیه وسلم از بقیع برگشت. گفتم: وای از درد سرم. رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز فرمود: ای عایشه! من هم سرم درد میکند. رسول الله صلی الله علیه وسلم درد سرش شدت یافت. در منزل میمونه بود، زنانش را دعوت کرد، و از ایشان اجازه گرفت، که در منزل عایشه از او پرستاری شود.
(برگرفته از:کتاب زندگانی پیامبر اسلام مولف استاد ابوالحسن ندوی)