خداوند در قرآن شکر را مقارن با ذکر خود قرار داده است: ” و لذکر الله اکبر ” « و بیگمان ذکر و یاد خدا از هر چیز دیگر ولاتر و بزرگتر است.» و میفرماید: ” فاذکرونی اذکرکم و اشکروا لی و لا تکفرون ” « پس مرا یاد کنید تا من نیز شما را یاد کنم و از من سپاسگزاری کنید و ناسپاسی نکنید».
” اعملوا آل داود شکرا و قلیل من عبادی الشکور ” سبا ۱۳
ای خاندان داود! سپاسگزاری (این همه نعمت را) بکنید، و (بدانید که) اندکی از بندگانم سپاسگزارند.
فضیلت شکر
خداوند در قرآن شکر را مقارن با ذکر خود قرار داده است: ” و لذکر الله اکبر ” « و بیگمان ذکر و یاد خدا از هر چیز دیگر ولاتر و بزرگتر است.» و میفرماید: ” فاذکرونی اذکرکم و اشکروا لی و لا تکفرون ” « پس مرا یاد کنید تا من نیز شما را یاد کنم و از من سپاسگزاری کنید و ناسپاسی نکنید». و میفرماید: ” و سیجزی الله الشاکرین ” « خداوند به سپاسگزاران پاداش خواهد داد.»
بیان حد و حقیقت شکر
حقیقت شکر آن است که انسان نعمت را بشناسد و بداند که آن از جانب خداست و هیچ منعمی جز او نیست،
و پس از شناخت تفاصیل نعمت خدا در اعضا و در جسد و روح خود و در تمام آنچه از امور زندگانی که به
آن نیازمند میباشد مسماً در قلب او یک نوع فرح و شادی نسبت به خدا و نعمت و تفضل خدا بر او ظاهر و
پدیدار میگردد، سپس علاقه پیدا میکند به اینکه در مقابل آنها عملاً شکرگزاری کند و این شکرگزاری با قلب و زبان و سایر اعضای بدن انجام میگیرد.
شکر با قلب به این صورت است که قصد و نیت خیر نسبت به همه مردم داشته باشد و این عمل را در قلب خود پنهان بدارد و همیشه آن را در ذکر و یاد خدا داشته باشد و فراموش نکند. و نسبت به هیچ کس حسد نورزد.
شکر با زبان به این طریق است که آن را با حمد و ستایش دال بر آن نعمت الهی اظهار بدارد. و اما با اعضا و جوارح به اینصورت است که نعمت خدا را در راه طاعت و عبادت خدا (و در راه خدمت به مخلوقات خدا) بکار برد و از آنها جهت پرهیز از معصیت و دوری جستن اعمال نامشروع کمک بگیرد.
بنابراین شکر چشم به این معنی است که هر عیبی را که از مسلمانی میبیند آن را بپوشاند و به سوی معاصی و اعمال نامشروع ننگرد، و شکر دو گوش آن است که آنچه از عیبها را که میشنود پنهان بدارد، و جز امور مباح و مشروع را نشنود، و همچنین سایر اعضای بدن.
« انا وجدناه صابرا نعم العبد انه اواب» ص ۴۴
(ما ایوب را مبتلا ساختیم و) او را بسیار شکیبا یافتیم، چه بنده خوبی بود، او زیاد توبه و استغفار میکرد.
هرگاه از کسی در باره چیزی سؤال شد اگر شکرگزاری کند پس او مطیع است و اگر اظهار ناراحتی کند، او ناسپاس و عاصی میباشد.
موسی علیهالسلام گفت: « پروردگارا چگونه ترا شکر گویم در حالی که شکر کردن برای تو، نعمت دیگری است از جانب تو که بر من واجب گردانیده است تا تو را شکر گویم؟»
پس از جانب خداوند وحی شد: «وقتی که این را درک کردهای پس مرا شکرگزاری نمودهای»
شکر، عبارت است از بکار بردن نعمت در راهی که برای آن آفریده شده است.
منبع:مختصر احیاء علوم الدین