معیار شناسائی اخلاق و خشیت هر شخصی موقوف به چگونگی خشیت الهی وی میباشد، شخصیت بزرگی چون حضرت عمرس بر اثر شدت خوف الهی آنچنان لرزه بر اندام میشد و به خود میپیچید که برخی مواقع میگفت: اگر از آسمان این ندا آید که به جز یک نفر، همه از اهل بهشتاند، باز هم این تصور را خواهم نمود که آن یک نفر (شاید) من باشم که بخشیدنش غیرممکن باشد. یک دفعه در مسیر راهشان خسی را برداشته و نفسش را مورد خطاب قرار داده و گفت: ای کاش، خس و خاشاکی میبودم و ای کاش، اصلاً به دنیا نمیآمدم. مدام در عشق رسول الله صلی الله علیه وسلم محو مستغرق بودند، بعد از درگذشت رسول الله صلی الله علیه وسلم دچار مدهوشی گشتند، بعد از آن هر وقت زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم را به یاد میآوردند به شدت میگریستند. یک دفعه در ضمن مسافرتی به شام، وقتی حضرت بلالس در مسجد بیتالمقدس مشغول دادن اذان شد، ناگهان عهد مبارک رسول الله صلی الله علیه وسلم به یادشان افتاد، غم و اندوه فراموش شده از سر نو تازه گردید و در فراق محبوب آنچنان گریست که آوازش بند آمد[۱].
[۱]– فتوح الشام از ازدی، فتح بیتالمقدس.