حضرت طلحه و حضرت زبیر در رکاب حضرت ام المؤمنین، عایشۀ صدیقه برای انتقام گرفتن خون شهید مظلوم، عثمان بن عفان و قصاص قاتلان آن حضرت، وارد معرکۀ ((جمل)) شدندو هر دوی این بزرگواران در جنگ جمل حضور داشتند.
حضرت علی که از برادران و دوستان بسیار صمیمی حضرت طلحه و حضرت زبیر بود، هنگامی که از حضورشان با خبر شد، آنان را فرا خواند و به مذاکره ویادآوری دوران رسول الله(صلی الله عله وسلم) پرداختند که چه روزهایی را در کنار رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) و در رکاب ایشان به سر بردهاند.
به هر حال، حضرت طلحه کنار کشیده و در صدد برگشتن بود که بر اثر اصابت تیری که پرتاب شد، شهید میشود و پیش گویی رسول اکرم (صلی الله عله وسلم) تحقق مییابد.
امام شعبی میفرماید:
حضرت علی بعد از شهادت حضرت طلحه وقتی او را مشاهده کرد که صورتش خاکی شده و در جایی افتاده، او را بلند کرد و با دستهای مبارکش گرد و غبار صورتش را پاک میکرد و با چشمانی پر از اشک میفرمود:
«عزیز علی أبا محمد! أن أراک مجدلاً تحت نجوم السماء».
«برای من بسیار سخت است ای ابو محمد که تو را افتاده بر خاک، زیر ستارگان آسمان مشاهده میکنم».
سپس فرمود: «إلى الله أشکو عجزی بجری» و ترحم علیه.
«از این همه حزن و اندوهم به بارگاه الهی شکایت میکنم».
سپس حضرت علی، حضرت طلحه را در آغوش گرفته و به او ترحم کرده و فرمود: «لیتنی مت قبل هذا الیوم بعشرین سنه».
«ای کاش بیست سال قبل از این روز میمردم (و چنین صحنهای را مشاهده نمیکردم)».
سپس حضرت علی و اصحابش شروع کردند به گریه (۱). و در پایان حضرت علی در مورد قاتل حضرت طلحه فرمود: «بشره بالنار»(۲).
قاتل طلحه را به عذاب جهنم بشارت دهید.
۱)اسدالغابه, ج۲ ص ۴۷۸٫
۲)طبقات ابن سعد ,ج۲ ص۲۲۵٫