نکوهش و ذمّ بدعت بدین خاطر که بدعت گزاری سببی است تا مردم از هوا و هوس پیروی کنند زیرا وقتی پیروی و اتّباع از شریعت وجود نداشته باشد جز پیروی از هوا و شهوت [بدعت گزاری] چیزی باقی نخواهد ماند و تو خود می دانی فرجام پیروی از هوا و هوس چیست!؟
آری جز گمراهی آشکار چیزی به دنبال نخواهد داشت. آیا نمی بینی که خداوند- بلند مرتبه- چگونه در این باره سخن گفته است: {یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَهً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُم بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَیُضِلَّکَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یَوْمَ الْحِسَابِ}ص: ٢۶.
ای داود ! ما تو را در زمین نماینده (خود) ساختهایم (و بر جای پیغمبران پیشین نشاندهایم) پس در میان مردم به حق داوری کن و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف میسازد. بیگمان کسانی که از راه خدا منحرف میگردند عذاب سختی به خاطر فراموش کردن روز حساب و کتاب (قیامت) دارند.
حکم این آیه در دو چیز منحصر می شود و رای سومی در کار نیست و آن حق و هوا و هوس است و عقل آدمی در این وادی راه ندارد و جز در اعمال و عادات نمی تواند پا پیش گذارد.
خداوند بلند مرتبه می فرماید:
الکهف: ٢٨
« و از کسی فرمان مبر که دل او از یاد خود غافل ساختهایم و او به دنبال آرزوی خود روان گشته است».
این آیه نیز در دو چیز منحصر شده است: پیروی از قرآن یا پیروی از هوای درون. باز می فرماید: القصص: ۵٠
« چه کسی گمراه تر از آن کسی است که از هوا و هوس خود پیروی می کند. بدون اینکه رهنمودی از جانب خدا باشد».
این آیه نیز مفهوم و پیام آیه پیشین را می رساند از روی تامّل و تفکر در این آیه بنگرید که به صراحت اعلام می کند کسی که از هدایت خداوندی پیروی نکند به دنبال هوی و هوس رفته است پس کسی از او گمراه تر نخواهد بود و این حال و وضع انسان[های] بدعت گزار است؛ زیرا از هوای نفس بدون در نظر گرفتن هدایت خداوندی پیروی می کند و به واقع هدایت خداوند همان قرآن است و آنچه را شریعت او بیان داشته است.