شفاعت (۴)

خداوند می‎فرماید:  ﴿ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰٓ إِلَى ٱلسَّمَآءِ وَهِیَ دُخَانٞ فَقَالَ لَهَا وَلِلۡأَرۡضِ ٱئۡتِیَا طَوۡعًا أَوۡ کَرۡهٗا قَالَتَآ أَتَیۡنَا طَآئِعِینَ١١﴾ [فصلت: ۱۱].  «سپس به آفرینش آسمان که به صورت دود بود، پرداخت؛ به آسمان و زمین فرمود: خواسته یا ناخواسته (برای اجرای فرمانم، پیش) آیید. گفتند: به دلخواه آمدیم و فرمانبرداریم».

و می‎فرماید: ﴿تَکَادُ ٱلسَّمَٰوَٰتُ یَتَفَطَّرۡنَ مِنۡهُ وَتَنشَقُّ ٱلۡأَرۡضُ وَتَخِرُّ ٱلۡجِبَالُ هَدًّا٩٠﴾ [مریم: ۹۰].  «چیزی نمانده آسمان‌ها از این سخن زشت پاره‌‌پاره شوند و زمین بشکافد و کوه‌ها بر هم فرو ریزد».

و می‎فرماید: ﴿ثُمَّ قَسَتۡ قُلُوبُکُم مِّنۢ بَعۡدِ ذَٰلِکَ فَهِیَ کَٱلۡحِجَارَهِ أَوۡ أَشَدُّ قَسۡوَهٗۚ وَإِنَّ مِنَ ٱلۡحِجَارَهِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنۡهُ ٱلۡأَنۡهَٰرُۚ وَإِنَّ مِنۡهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخۡرُجُ مِنۡهُ ٱلۡمَآءُۚ وَإِنَّ مِنۡهَا لَمَا یَهۡبِطُ مِنۡ خَشۡیَهِ ٱللَّهِۗ وَمَا ٱللَّهُ بِغَٰفِلٍ عَمَّا تَعۡمَلُونَ٧۴﴾ [البقره: ۷۴].  «آنگاه دل­هایتان سخت شد؛ همانند سنگ و حتی سخت­تر از سنگ. چرا که از برخی از سنگ­ها، نهرها می­جوشد و برخی از سنگ­ها می­شکافند و از آنها، آب خارج می­شود؛ و برخی از سنگ­ها از خوف الله،(از بالای کوه­ها) می­افتند. و الله، از اعمالتان غافل نیست».

در صحیح بخاری از ابن مسعود  رضی الله عنه روایت است که گفت: ما تسبیح غذایی که خورده می‎شد را می‎شنیدیم[۱].

ابوذر روایت می‎کند که پیامبر  صلی الله علیه و سلم سنگریزه‎هایی به دست گرفت و او تسبیح آن را شنید که صدایی مانند زمزمه‌ی زنبور بود، همچنین در دست ابوبکر، عمر و عثمان[۲]. و این حدیث مشهوری است که در مسانید ذکر شده است[۳].

همچنین در حدیث صحیح روایت شده که تنه‌ی درخت خرمایی که پیامبر صلی الله علیه و سلم بالای آن قبل از درست کردن منبر، خطبه می‎گفت، به آه و ناله در آمد[۴] و همانند این مثالهای فراوانی در کتب حدیث مشاهده می‌شود.

گفته‌اش: (بیهوش می‎شوند و برای خدا به سجده می‎افتند)؛ یعنی دو واقعه برای ایشان رخ می‌دهد؛ بیهوشی و سجده و خداوند داناتر است که کدام یک زودتر اتفاق می‌افتد؛ چرا که «واو» اقتضای ترتیب نمی‌کند.

گفته‌اش: (و اولین کسی که سرش را بلند می‎کند جبرئیل است). جبرئیل یعنی بنده‌ی خدا، چنان‎که ابن جریر و ابوالشیخ اصفهانی از علی بن حسین روایت کرده‎اند که گفت: «اسم جبرئیل عبدالله است و اسم میکائیل عبیدالله و اسم اسرافیل عبدالرحمن است و هر آنچه به ئیل بر گردد یعنی بنده‌ی الله.

و این دلیلی است بر فضیلت جبرئیل، چنان‎که خداوند متعال می‎فرماید: ﴿إِنَّهُۥ لَقَوۡلُ رَسُولٖ کَرِیمٖ١٩ ذِی قُوَّهٍ عِندَ ذِی ٱلۡعَرۡشِ مَکِینٖ٢٠ مُّطَاعٖ ثَمَّ أَمِینٖ٢١﴾ [التکویر: ۱۹-۲۱].  «که به‌یقین قرآن، گفتار(ابلاغ‌شده توسط) فرستاده‌ای بزرگوار است.(جبرئیل، فرشته‌ی) نیرومندی که نزد صاحب عرش دارای مقام والایی است. آنجا(در ملکوت آسمان‌ها) مورد اطاعت(فرشتگان) و امین است».

ابوصالح در تفسیر ﴿عِندَ ذِی ٱلۡعَرۡشِ مَکِینٖ﴾ می‎گوید: جبرئیل در هفتاد پرده از نور قرار دارد.

و در مورد شکل و ظاهر جبرئیل احادیث صحیحی روایت شده است، از جمله آنچه امام احمد با اسناد صحیح از عبدالله بن مسعود روایت کرده که گفت: پیامبر صلی الله علیه و سلم شکل ظاهری او را دید و او ششصد بال دارد، هر بالی تمام افق را پوشانده است و از بالهایش مرواریدها و درهایی می‎افتد که خداوند آن را می‎داند[۵].

گفته‌اش: (سپس جبرئیل از کنار ملائکه می‎گذرد). معنایش آشکار است. پس وقتی ملائکه چنین حالتی دارند در حالی که آنها از همه‌ی‎ آنچه بجز الله پرستش می‎شود قوی‎تر و بزرگترند و ترس‌ و هیبت‌شان از خداوند خیلی زیاد است. و خداوند نیروی عظیمی به آنها داده است که غیر از او کسی نمی‌داند؛ با این وجود خداوند می‎فرمید که آنها بدون اجازه‌ی او نمی‎توانند شفاعت کنند، چنان‎که می‎فرماید:﴿۞وَکَم مِّن مَّلَکٖ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ لَا تُغۡنِی شَفَٰعَتُهُمۡ شَیۡ‍ًٔا إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ أَن یَأۡذَنَ ٱللَّهُ لِمَن یَشَآءُ وَیَرۡضَىٰٓ٢۶﴾ [النجم: ۲۶].   «و چه بسیار فرشتگانی که در آسمان‌ها هستند و شفاعتشان هیچ سودی نمی‌بخشد مگر آنکه الله برای هرکس که بخواهد و بپسندد، اجازه دهد». خداوند می‎گوید که ملائکه نمی‎توانند زیان و بلا را از کسانی که آنها را به فریاد می‎خوانند دور کنند، چنانکه می‌فرماید:  ﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱلَّذِینَ زَعَمۡتُم مِّن دُونِهِۦ فَلَا یَمۡلِکُونَ کَشۡفَ ٱلضُّرِّ عَنکُمۡ وَلَا تَحۡوِیلًا۵۶﴾ [الإسراء: ۵۶]. «بگو: کسانی را که جز الله(معبود خویش) پنداشته‌اید، بخوانید؛ آنها نمی‌توانند آسیب و مشکلی را از شما برطرف نمایند یا تغییری ایجاد کنند».

در ضمنِ آن نیز، از به فریادخواندن ملائکه و پرستش آنها در قالب شفاعت و غیره نهی فرموده است، چنان‎که می‎فرماید: ﴿أَمِ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ شُفَعَآءَۚ قُلۡ أَوَلَوۡ کَانُواْ لَا یَمۡلِکُونَ شَیۡ‍ٔٗا وَلَا یَعۡقِلُونَ۴٣ قُل لِّلَّهِ ٱلشَّفَٰعَهُ جَمِیعٗاۖ لَّهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ ثُمَّ إِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ۴۴﴾ [الزمر: ۴۳-۴۴].  «آیا شفیعان و واسطه‌هایی به جای الله برگزیده‌اند؟ بگو: اگر چه واسطه‌هایتان، هیچ‌کاری نتوانند انجام دهند و عقل و خردی هم نداشته‌ باشند(باز هم آنان را واسطه قرار می‌دهید؟) بگو: همه‌ی شفاعت و میانجی‌گری در اختیار الله است؛ فرمانروایی آسمان‌ها و زمین از آنِ اوست؛ سپس به سوی او بازگردانده می‌شوید‏».

پس چگونه مشرک آنها را به فریاد می‎خواند و گمان می‎برد که آنها برای او نزد خدا شفاعت می‎کنند همان‎طور که وزیران نزد پادشاهان شفاعت می‎کنند؟!

پس وقتی به فریاد خواندن ملائکه کار نادرست و باطلی است با اینکه آنها زنده و مقرّب درگاه خداوند هستند، پس به فریاد خواندن مرده‎هایی که نمی‎شنوند و مالک سود و زیانی نیستند به طریق اولی باطل و نادرست است: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ عِبَادٌ أَمۡثَالُکُمۡۖ فَٱدۡعُوهُمۡ فَلۡیَسۡتَجِیبُواْ لَکُمۡ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ١٩۴﴾ [الأعراف: ۱۹۴]. «به طور قطع کسانی که جز الله می­خوانید و عبادتشان می­کنید، بندگانی مانند خود شما هستند؛ پس اگر راست می­گویید آنان را بخوانید و آنان هم شما را اجابت کنند‏». و می‎فرماید:

﴿وَٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ لَا یَخۡلُقُونَ شَیۡ‍ٔٗا وَهُمۡ یُخۡلَقُونَ٢٠ أَمۡوَٰتٌ غَیۡرُ أَحۡیَآءٖۖ وَمَا یَشۡعُرُونَ أَیَّانَ یُبۡعَثُونَ٢١ إِلَٰهُکُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۚ فَٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَهِ قُلُوبُهُم مُّنکِرَهٞ وَهُم مُّسۡتَکۡبِرُونَ٢٢﴾ [النحل: ۲۰-۲۲]. «و کسانی که مشرکان به جای الله می‌خوانند، چیزی نمی‌آفرینند و خودشان آفریده و مخلوق پروردگارند. مرده‌اند، نه زنده‌ و نمی‌دانند چه زمانی برانگیخته می‌شوند. معبودتان، یگانه معبود برحق است. پس دل‌های کسانی که به آخرت ایمان نمی‌آورند، به انکار حق خو گرفته ‌و ایشان سرکشند‏».

گفته‌اش: (سپس جبرئیل وحی را به جایی که خداوند به او فرمان داده می‎رساند). در این قسمت از نسخه‌ی خطی، سفید باقی مانده و نوشته‌ای وجود ندارد، شاید می‌خواسته تکمله‌ی حدیث و اینکه چه کسی آن را روایت کرده را بنویسد.

 بقیه‌ی حدیث از این قرار است: «به آن قسمت از آسمان و یا زمین که خداوند برایش دستور داده».

این حدیث را ابن جریر، ابن خزیمه، ابن أبی‌حاتم و طبرانی روایت نموده‌اند.

 در این حدیث فوایدی است، از آن جمله اثبات کلام برای خداوند بر خلاف نظر جهمیه و اثبات صدا برای خداوند بر خلاف عقیده‌ی جهمیه و اشاعره.

 

(برگرفته از کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)

[۱]– صحیح بخاری۳۵۷۹٫

[۲]– مسند بزار، شماره ۴۰۴۴، طبرانی المعجم الأوسط: ۱۲۴۴ دلائل النبوه  ابونعیم ش ۳۳۸  به روایت ابوذر و اسنادش صحیح است. و حدیث از طرُق دیگری روایت شده که این صحیح‎ترین آن است. هیثمی در مجمع‎الزوائد۵/۱۷۹ می‎گوید: و اسناد آن صحیح است.

[۳]– نگا: تفسیر ابن کثیر۳/۴۳٫

[۴]– بخاری در صحیحش، حدیث شماره ۳۵۸۳ از حدیث عبدالله بن عمر ب و در صحیح خود، ش ۳۵۸۴-۳۵۸۵ از جابر روایت کرده است.

[۵]– مسند احمد۱/۴۱۲-۴۶۰، ابن خزیمه در کتاب التوحید ۲۹۹، ابن جریر۲۷/۲۹ و اسنادش حسن است، ابن کثیر در تفسیرش ۴/۲۵۱ می‎گوید این اسناد خوب و قوی است.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …