خداوند میفرماید: ﴿أَلَا لِلَّهِ ٱلدِّینُ ٱلۡخَالِصُۚ وَٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِیَآءَ مَا نَعۡبُدُهُمۡ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ زُلۡفَىٰٓ إِنَّ ٱللَّهَ یَحۡکُمُ بَیۡنَهُمۡ فِی مَا هُمۡ فِیهِ یَخۡتَلِفُونَۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی مَنۡ هُوَ کَٰذِبٞ کَفَّارٞ٣﴾ [الزمر: ۳]. «هان! دین و عبادت خالص (و تهی از شرک) از آنِ الله است. و آنان که دوستانی جز او برگزیدهاند، (میگویند:) ما آنان را عبادت و پرستش نمیکنیم مگر برای آنکه (واسطهی ما باشند و) ما را به الله نزدیک کنند. بیگمان الله در میان آنان پیرامون مواردی که با هم اختلاف دارند، داوری خواهد کرد. بیشک الله، کسی را که دروغگو و ناسپاس باشد، هدایت نمیبخشد». خداوند آنها را تکذیب مینماید و آنان را به خاطر این کارشان کافر قرار داده است.
و میفرماید: ﴿فَلَوۡلَا نَصَرَهُمُ ٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ قُرۡبَانًا ءَالِهَهَۢۖ بَلۡ ضَلُّواْ عَنۡهُمۡۚ وَذَٰلِکَ إِفۡکُهُمۡ وَمَا کَانُواْ یَفۡتَرُونَ٢٨﴾ [الأحقاف: ۲۸]. «پس چرا کسانی که آنها را معبود و واسطهی خویش برای تقرب و نزدیکی به الله گرفتند، به آنان یاری نرساندند؟ بلکه از نظرشان ناپدید شدند. و این(میانجیگری)، پندار دروغین آنان و سخن باطل و خودساختهای است که سرِ هم میکنند».
پس مقصود مشرکین از پرستش کسانی که آنها را عبادت میکردند این بود که برایشان نزد خدا شفاعت کنند.
و گفتهاش: ﴿مِن دُونِ ٱللَّهِ﴾ یعنی بدون اجازه و فرمان خدا و حال آن که هیچ کس نزد خداوند بدون اجازهی او شفاعت نمیکند و همچنین کسی که برای او شفاعت میشود باید مورد پسند خدا باشد؛ ولی در اینجا، این دو شرط محقق نشده است، چون خداوند واسطه قرار دادن کسانی را که واسطه قرار داده میشوند و به فریاد خوانده میشوند را سبب اجازه و رضامندی خویش قرار نداده است، بلکه این را سبب ناخشنودی و خشم خویش دانسته است.
و گفتهاش: ﴿قُلۡ أَوَلَوۡ کَانُواْ لَا یَمۡلِکُونَ شَیۡٔٗا وَلَا یَعۡقِلُونَ﴾ [الزمر: ۴۳]. «بگو: اگر چه واسطههایتان، هیچ کاری نتوانند انجام دهند و عقل و خردی هم نداشته باشند (باز هم آنان را واسطه قرار میدهید؟)». [الزمر: ۴٣] یعنی آیا حتی اگر به این صورت باشند که شما مشاهده میکنید یعنی چیزهای جامدی که چیزی نمیدانند و همچنین مردگان، شفاعت میکنند در حالی که شفاعت را در اختیار ندارند؟ چنانکه میفرماید: ﴿قُل لِّلَّهِ ٱلشَّفَٰعَهُ جَمِیعٗاۖ﴾ [الزمر: ۴۴]. «بگو: همهی شفاعت و میانجیگری در اختیار الله است». یعنی شفاعت تمام در دست خداوند است و کسانی که آنها به فریاد میخوانند هیچ چیزی از شفاعت را در اختیار ندارند.
بیضاوی میگوید: «شاید این پاسخی باشد به شبههای که مطرح میکنند و میگویند واسطهها افراد مقربی هستند و این بتها تندیس و مجسمه آنها میباشد. و میگوید: شفاعت کاملاً در دست خداوند است و هیچ کسی بدون اجازهی او شفاعت نمیکند و هیچ کس به طور مستقل از حق شفاعت کردن بر خوردار نیست[۱]».
و گفتهاش: ﴿لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ﴾ [الحدید: ۲]. «فرمانروایی آسمانها و زمین از آنِ اوست». این را تأکید میکند که واسطه گرفتن جز از خدا باطل است، چون خداوند صاحب تمام هستی است و هیچ کسی نمیتواند در کار او بدون اجازه و رضامندیاش سخن بگوید: و شفاعت هم از زمرهی هستی است: پس وقتی صاحب و مالک شفاعت خداوند است، گرفتن واسطهها و شفاعت کنندگانی غیر از او هر کسی باشد، باطل و نادرست است.
﴿ثُمَّ یُمِیتُکُمۡ ثُمَّ یُحۡیِیکُمۡ ثُمَّ إِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ﴾ [البقره: ۲۸]. «سپس به سوی او بازگردانیده میشوید». و خواهید دانست که واسطههایی که مقرر میداشتید شفاعت نمیکنند و تلاشی که با پرستش آنها انجام میدادید نافرجام خواهد بود، بلکه این واسطهها علیه شما خواهند شد و از عبادت شما اظهار بیزاری مینمایند، چنانکه خداوند متعال میفرماید: ﴿کَلَّاۚ سَیَکۡفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمۡ وَیَکُونُونَ عَلَیۡهِمۡ ضِدًّا٨٢﴾ [مریم: ۸۲]. «چنین نیست؛ بلکه عبادتشان را انکار خواهند کرد و دشمنشان خواهند شد». و خداوند متعال فرموده: ﴿وَیَوۡمَ نَحۡشُرُهُمۡ جَمِیعٗا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشۡرَکُواْ مَکَانَکُمۡ أَنتُمۡ وَشُرَکَآؤُکُمۡۚ فَزَیَّلۡنَا بَیۡنَهُمۡۖ وَقَالَ شُرَکَآؤُهُم مَّا کُنتُمۡ إِیَّانَا تَعۡبُدُونَ٢٨ فَکَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِیدَۢا بَیۡنَنَا وَبَیۡنَکُمۡ إِن کُنَّا عَنۡ عِبَادَتِکُمۡ لَغَٰفِلِینَ٢٩﴾ [یونس: ۲۸-۲۹]. «و روزی که همهی آنان را حشر میکنیم و آنگاه به مشرکان میگوییم: «با معبودانتان، در جای خود بایستید». و بدین ترتیب آنها را از هم جدا مىسازیم و معبودانشان میگویند: «شما، ما را پرستش نمیکردید. همین بس که الله، میان ما و شما گواه است که ما از پرستش شما بیخبر بودیم».
و میفرماید: ﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَیُّ ٱلۡقَیُّومُۚ لَا تَأۡخُذُهُۥ سِنَهٞ وَلَا نَوۡمٞۚ لَّهُۥ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۗ مَن ذَا ٱلَّذِی یَشۡفَعُ عِندَهُۥٓ إِلَّا بِإِذۡنِهِۦۚ یَعۡلَمُ مَا بَیۡنَ أَیۡدِیهِمۡ وَمَا خَلۡفَهُمۡۖ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیۡءٖ مِّنۡ عِلۡمِهِۦٓ إِلَّا بِمَا شَآءَۚ وَسِعَ کُرۡسِیُّهُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَۖ وَلَا یَُٔودُهُۥ حِفۡظُهُمَاۚ وَهُوَ ٱلۡعَلِیُّ ٱلۡعَظِیمُ٢۵۵﴾ [البقره: ۲۵۵]. «الله؛ هیچ معبود برحقی جز او وجود ندارد؛ همیشه زندهای است که اداره و تدبیر تمام هستی را در دست دارد و او را هرگز نه چُرت میگیرد و نه خواب. هیچکس نمیتواند نزدش شفاعت کند مگر به اِذنش؛ آنچه در آسمانها و زمین است، از آنِ اوست. گذشته، حال و آیندهی آنان را میداند و به هیچ چیزی از علم الهی احاطه نمییابند. کُرسی پروردگار، آسمانها و زمین را در برگرفته است و حفظ و نگهداریشان برای الله دشوار نیست و او بلندمرتبه و بزرگ است».
در این آیه مشرکینی که فرشتهها، پیامبران و بتهایی که تندیس صالحان بودند و غیره را بین خود و خداوند واسطه و شفاعتکننده قرار میدادند و گمان میبردند که این واسطهها بدون اجازهی خداوند شفاعت مینمایند، رد شدهاند و خداوند باور آنها را رد کرده و بزرگی و عظمت خویش را بیان داشته است و این را متذکر شده که روز قیامت هیچ کسی نمیتواند سخن بگوید مگر کسی که به او اجازه سخن داده شود: ﴿یَوۡمَ یَقُومُ ٱلرُّوحُ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَهُ صَفّٗاۖ لَّا یَتَکَلَّمُونَ إِلَّا مَنۡ أَذِنَ لَهُ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَقَالَ صَوَابٗا٣٨﴾ [النبأ: ۳۸]. «روزی که جبرئیل و فرشتگان به صف میایستند؛ و هیچکس سخن نمیگوید مگر کسی که پروردگار رحمان(گستردهمهر) به او اجازه دهد و(در دنیا) سخن درست گفته و(به توحید، شهادت داده) باشد».
و میفرماید: ﴿یَوۡمَ یَأۡتِ لَا تَکَلَّمُ نَفۡسٌ إِلَّا بِإِذۡنِهِۦۚ فَمِنۡهُمۡ شَقِیّٞ وَسَعِیدٞ١٠۵﴾ [هود: ۱۰۵]. «روزی که چون فرا رسد، هیچکس جز به اجازهی او سخن نمیگوید؛ پس برخی از ایشان، تیرهبخت و برخی هم خوشبخت و رستگارند».
ابن جریر در تفسیر این آیه میگوید: «این آیه زمانی نازل شد که کافران گفتند: ما این بتها را فقط بخاطر این میپرستیم که ما را به خدا نزدیک کنند. پس خداوند میفرماید: ﴿لَّهُۥ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۗ﴾ [النساء: ۱۷۱][۲] «آنچه در آسمانها و زمین است، از آنِ اوست».
و در این آیه بیان شده که خداوند هر کسی را که بخواهد اجازهی شفاعت میدهد که آنها [شامل] پیامبران، علما و غیره میشود و اجازه به امر و فرمان بر میگردد چنانکه به پیامبر گفته میشود: شفاعت کن، شفاعت تو پذیرفته میشود. و همچنین مفسرین دیگری هم این را گفتهاند.
گفت: و فرمودهی خداوند: ﴿۞وَکَم مِّن مَّلَکٖ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ لَا تُغۡنِی شَفَٰعَتُهُمۡ شَیًۡٔا إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ أَن یَأۡذَنَ ٱللَّهُ لِمَن یَشَآءُ وَیَرۡضَىٰٓ٢۶﴾ [النجم: ۲۶] «و چه بسیار فرشتگانی که در آسمانها هستند و شفاعتشان هیچ سودی نمیبخشد مگر آنکه الله برای هر کس که بخواهد و بپسندد اجازه دهد».
ابو حیان میگوید: «کمْ» خبریه است و معنی آن تکثیر است و به سبب مبتدا بودن در موضع رفع قرار دارد و خبر آن «w ÓÍ_øóè?» است و غناء یعنی جلب فایده و دفع ضرر به سبب امری که در آن فایده است. کلمهی «کم» مفرد است و معنای آن جمع است. پس وقتی شفاعت ملائکهی مقرّب سودی نمیآورد و زیانی را دور نمیکند مگر بعد از اجازه و رضامندی خدا، پس چگونه بتها برای عبادت کنندگان خود شفاعت میکنند؟[۳].
میگویم: این آیات ردّی است بر کسانی که ملائکه و بندگان صالح خدا را، با شفیع و واسطه قرار دادن و کارهای دیگر، پرستش میکنند، چون وقتی ملائکه و صالحان بدون اجازهی خدا نمیتوانند شفاعت کنند، پس به فریاد خواندن و عبادت آنها چه معنی دارد؟!
و همچنین خداوند به کسانی اجازهی شفاعت شدن میدهد که خداوند گفتار و کردار آنها را میپسندد یعنی موحّدان و یکتاپرستان؛ نه افراد مشرک. چنانکه خداوند متعال میفرماید: ﴿یَوۡمَئِذٖ لَّا تَنفَعُ ٱلشَّفَٰعَهُ إِلَّا مَنۡ أَذِنَ لَهُ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَرَضِیَ لَهُۥ قَوۡلٗا١٠٩﴾ [طه: ۱۰۹]. «در آن روز شفاعت، سودی نمیبخشد مگر شفاعت کسی که پروردگار رحمان به او اجازه دهد و گفتارش را بپسندد.». و خداوند جز توحید چیزی دیگر را نمیپسندد، چنانکه میفرماید: ﴿وَمَن یَبۡتَغِ غَیۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِینٗا فَلَن یُقۡبَلَ مِنۡهُ وَهُوَ فِی ٱلۡأٓخِرَهِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ٨۵﴾ [آل عمران: ۸۵]. «و هرکس دینی جز اسلام بجوید، هرگز از او پذیرفته نمیشود و در آخرت از زیانکاران خواهد بود».
و پیامبر صلی الله علیه و سلم میفرماید: «کسی روز قیامت مستحق شفاعت من خواهد بود که با قلبی خالص بگوید: لاإله إلاالله[۴]». پس پیامبر صلی الله علیه و سلم نفرموده است کسی مستحق شفاعت من است که مرا به فریاد بخواند، اگر مشرک بگوید: من میدانم که آنها جز با اجازهی خدا شفاعت نمیکنند، اما آنها را میخوانم تا خداوند به آنان اجازه دهد که برایم شفاعت نمایند، در پاسخ گفته میشود خداوند شرکورزیدن به خدا و به فریاد خواندن غیر الله را سبب اجازه دادنش به شفاعت و سبب رضامندی خویش قرار نداده بلکه این کار سبب خشم و نارضایتی خداوند است، از این رو در آیات زیادی از به فریاد خواندن غیر الله نهی فرموده، چنانکه میفرماید: ﴿وَلَا تَدۡعُ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا یَنفَعُکَ وَلَا یَضُرُّکَۖ فَإِن فَعَلۡتَ فَإِنَّکَ إِذٗا مِّنَ ٱلظَّٰلِمِینَ١٠۶﴾ [یونس: ۱۰۶]. «و جز الله کسی یا چیزی را مخوان که نه سودی به تو میرساند و نه زیانی که اگر چنین کنی، بهراستی از ستمکاران خواهی بود».
پس روشن شد که به فریاد خواندن صالحان از قبیل ملائکه، انبیاء و غیره شرک است همانطور که مشرکین آنها را به فریاد میخواندند تا برایشان نزد خدا شفاعت کنند و خداوند به خاطر این کار به آنها اعتراض نمود و اعلام داشت که این کار را نمیپسندد و به این فرمان نمیدهد. چنانکه میفرماید: ﴿وَلَا یَأۡمُرَکُمۡ أَن تَتَّخِذُواْ ٱلۡمَلَٰٓئِکَهَ وَٱلنَّبِیِّۧنَ أَرۡبَابًاۗ أَیَأۡمُرُکُم بِٱلۡکُفۡرِ بَعۡدَ إِذۡ أَنتُم مُّسۡلِمُونَ٨٠﴾ [آل عمران: ۸۰]. «و(سزاوار هیچ پیامبری نیست که) به شما دستور دهد فرشتگان و پیامبران را در مقام ربوبیت قرار دهید. آیا(معقول است که) شما را پس از مسلمان شدن، به کفر فرمان دهد؟».
و میفرماید: ﴿إِذۡ تَبَرَّأَ ٱلَّذِینَ ٱتُّبِعُواْ مِنَ ٱلَّذِینَ ٱتَّبَعُواْ وَرَأَوُاْ ٱلۡعَذَابَ وَتَقَطَّعَتۡ بِهِمُ ٱلۡأَسۡبَابُ١۶۶﴾ [البقره: ۱۶۶]. «آنگاه که پیشوایان از پیروانشان، اظهار بیزاری کنند و(پیروان باطل) عذاب الله را ببینند و تمام وسایل نجات بریده شود(و دستشان، از همه جا کوتاه گردد)».