ابن قیم میگوید: اینگونه زیارت را ابن سینا، فارابی و غیره بیان کردهاند و ستارهپرستان آن را به صراحت بیان نموده و گفتهاند: وقتی نفس ناطقه به ارواح علوی دست به دامان شود از ارواح علوی بر او نور میریزد. و بهمین خاطر، ستارهها پرستیده شدهاند و برای ستارهها تندیس، مجسمه و فراخوان گرفته شده است و این عیناً همان چیزی است که باعث شده تا قبرپرستان قبرها را محل جشن و عید قرار دهند و قبرها را با آویختن پردهها و چراغانی کردن آن و مسجد ساختن بر آن تزیین کنند.
و پیامبر صلی الله علیه و سلم میخواست همین را باطل نموده و کاملاً از بین ببرد و راههایی که منجر به آن میشود را مسدود نماید و به خاطر این مشرکین در برابر ایشان ایستادند و با او به مخالفت برخاستند. وآنها در یک طرف و پیامبر در طرفی دیگر قرار گرفت. و آنچه مشرکین در مورد زیارت قبرها میگویند همان شفاعتی است که [مشرکین زمان پیامبر صلی الله علیه و سلم] گمان میبردند که معبودانشان بخاطر آن شفاعت، به آنها سود میرسانند و برای آنها نزد خداوند شفاعت میکنند.
و میگفتند: هرگاه روح بنده متوجه روح کسی که مقرّب درگاه خداوند است بشود ارتباطی بین او و فرد مقرّب برقرار میشود که به سبب آن آنچه مقرب از الطاف الهی در مییابد این فرد نیز از آن بهرهمند شود و این را تشبیه کردهاند به کسی که خدمتگزار فردی است که آن فرد مقرب پادشاه است، پس آنچه از پادشاهان به آن فرد مقرب میرسد به خدمتگزارش نیز چیزهایی میرسد.
پس سرّ و راز بتپرستی همین است و خداوند پیامبرانش را فرستاد و کتابهایش را نازل فرمود تا همین عقیده و باور را ابطال نماید و معتقدان به این عقیده را کافر شمرد و آنان را مورد لعنت قرار داد و خون، مالشان، اسیر کردن زنان و فرزندانشان را مباح گردانید و دوزخ را برای آنها مقرر نموده است و قرآن از اول تا آخر سرشار از آیاتی است که این مشرکین را رد میکند و مذهبشان را باطل میگرداند.[۱]
گفتهاش: (و به مقام محمود میرسد) یعنی مقامی که در آن همهی خلایق او را میستایند.
ابن جریر میگوید: بیشتر مفسران گفتهاند: این مقام، مقام شفاعت برای مردم است که ایشان صلی الله علیه و سلم برای مردم شفاعت میکند تا پروردگارش آنان را از شدت و سختی آن روز راحت کند.[۲]
و ابن عباس میگوید: مقام محمود مقام شفاعت است.[۳]
و ابن نجیح همین را از مجاهد نقل کرده است.
و قتاده میگوید: اولین کسی که زمین برای او شکافته شده و از قبر بیرون میآید و اولین شفاعت کننده، پیامبر صلی الله علیه و سلم است. و علما میگویند، شفاعت مقام محمود است.[۴]
گفتهاش: (پس شفاعتی که قرآن نفی کرده، شفاعت شرکآمیز است) یعنی شفاعتی که خداوند در قرآن نفی کرده شفاعتی است که در آن به خدا شرک ورزیده شود، مانند به فریاد خواندن غیر الله و عبادت غیر الله تا برای عبادتکننده و صدا زننده نزد خدا شفاعت کند، خداوند چنین شفاعتی را نفی کرده و خبر داد که چنین شفاعتی هرگز تحقق نمییابد و بلکه خبر داده که شرک است و خودش را از آن پاک و منزّه دانسته است و این را که مؤمنان ولی یا شفاعت کنندهای غیر از الله داشته باشند را نفی کرده، با اینکه در روز قیامت برای مؤمنان با اجازهی خداوند شفاعت میشود نه برای مشرکین، چنانکه خداوند میفرماید: ﴿یَوۡمَئِذٖ لَّا تَنفَعُ ٱلشَّفَٰعَهُ إِلَّا مَنۡ أَذِنَ لَهُ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَرَضِیَ لَهُۥ قَوۡلٗا١٠٩﴾ [طه: ۱۰۹]. «در آن روز شفاعت، سودی نمیبخشد مگر شفاعت کسی که پروردگار رحمان به او اجازه دهد و گفتارش را بپسندد».
پس خداوند متعال اینکه شفاعت برای کسی سودی داشته باشد را نفی نموده است مگر برای کسی که خداوند اجازهی شفاعتشدن برای وی را بدهد و قول و عمل او را بپسندد و آن شخص، مؤمن مخلص و موحّد است. اما مشرکی که غیر از الله را به فریاد میخواند تا برایش شفاعت کند شفاعت به او بهرهای نمیرساند و به هیچ کسی اجازه داده نمیشود که برای مشرکین شفاعت کند همانگونه که خداوند میفرماید: ﴿فَمَا تَنفَعُهُمۡ شَفَٰعَهُ ٱلشَّٰفِعِینَ۴٨﴾ [المدثر: ۴۸]. «شفاعتِ شفاعتگنندگان سودی به آنان نمیبخشد».
و همچنین خداوند متعال میفرماید: ﴿وَقِیلَ ٱدۡعُواْ شُرَکَآءَکُمۡ فَدَعَوۡهُمۡ فَلَمۡ یَسۡتَجِیبُواْ لَهُمۡ وَرَأَوُاْ ٱلۡعَذَابَۚ لَوۡ أَنَّهُمۡ کَانُواْ یَهۡتَدُونَ۶۴﴾ [القصص: ۶۴]. «و گفته میشود: معبودانتان را که شریک پروردگار میساختید، بخوانید. پس آنان را میخوانند؛ ولی آنها، پاسخشان را نمیدهند. و عذاب را میبینند و(آرزو میکنند) ای کاش هدایت مییافتند».
(برگرفته از کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)
[۱]– اغاثه اللهفان۱/۲۱۸-۲۱۹٫
[۲]– تفسیر ابن جریر۱۵/۱۴۴٫
[۳]– تفسیر ابن جریر۱۵/۱۴۴، و تفسیر ابن ابی حاتم ش۱۰۰۶۰، و الکامل ابن عدی۳/۱۴۸ و دیگران از طریق ابن عباس و سمعانی در تفسیرش ۳/۲۶۹٫ و مفسرین بر این اجماع کردهاند که این مقام شفاعت است.