ای برادر جان به شعرم گوش کن
جام بیداری ز شعرم نوش کن
ما مسلمانیم و نی آتش پرست
هر که دور از دین بوَد او جاهل است
یادمان باشد که کیش ما چه بود
آتش و آتش پرستی در سجود
هدیه آورد سوی ما یار رسول
دین را چون ماه تابان در حلو
آری آن ناجی از جنس بشر
آن راد مردی که نامش بود عُمر
دین حق را هدیه آورد سوی ما
ورنه آن دنیا سیاه بود روی ما
فاتح ایران ، عُمر سالار دین
آن که در دل داشت به لبش یقین
خون داد تا دین به ایرانم رسید
دل درون قلب کفّار و درید
فاتح بیت المقدس بود و عُمر
دشمن هر خار و خصم بود و عُمر
بود او داماد علی مرتضی
یاور دل داده ای بر مصطفی
دشمنی با او خلاف دین ماست
لاعن او دشمن بد کین ماست .
شاعر: عمر کمالی
مقاله پیشنهادی
دنیا، اینگونه آفریده شده است
روزی مارکس اویلیوس، یکی از فیلسوفان بزرگ دربار امپراطوری روم، گفت: امروز افرادی را ملاقات …