شریعت اسلام و نظامهای بشری
در مبحث قبلی، برخی از ویژگیهای منحصر به فرد دین اسلام و نظام سیاسی آن بیان گردید.
برای تشخیص و برتری شریعت اسلام از سایر نظامهای بشری همین کافی است که دین اسلام از جانب پروردگار و آفریدگار دانا به مصالح بندگان آمده است.
بر خلاف نظامهای بشری که دچار تمایلات، غفلت، جهل، نقصان و امثال آن میشوند.
نیازی نیست که سخن دربارۀ تفاوت دین اسلام با سایر آیینها به درازا کشد و دلایل فراوانی در این زمینه بیان گردد، زیرا موضوع مذکور برای هر فرد عاقلی روشن است و اگر ادلّۀ برتری و تشخیص شریعت اسلام بیان شود، سخن طولانی خواهد شد و در این مختصر نمیگنجد.
امّا در ادامه، به طور مختصر، ساختار سیاسی اسلام با سایر نظامهای بشری مقایسه خواهد شد:
- در نظام سیاسی اسلام، رابطۀ میان حاکم و مردم مستقیم و بدون واسطه بوده و اسلام در میان دو نفر، قائل به هیچ نوع مانع اجتماعی یا نظامی نیست؛
- رابطۀ سیاسی برخاسته از رابطۀ دینی است و براساس آن تعیین میگردد؛ به عبارتی دیگر، رابطۀ مسلمان با قرآن و سنّت و آموزههای آنها باعث تعیین و شناخت روابط سیاسی میشود؛
- این رابطه مشترک بوده و همۀ مسلمانان در آن سهیم هستند. بنابراین هر مسلمانی باید دیگران را بهسوی الله تعالی فرا خواند و با توجّه به توان خویش و با استفاده از وسایل مشروع، اسلام را منتشر سازد و دولت اسلامی نیز این کار را انجام میدهد؛
- رابطۀ مذکور مطلق بوده و مقیّد به گروه و طبقۀ خاصّی نیست و تفاوت میان حاکم و مردم فقط تفاوت از لحاظ مسؤولیّت و وظیفه است؛
- رابطۀ سیاسی در اسلام بسیار روشن و واقعی و شفّاف است؛ برخلاف نظام تمثیلی یونانی یا ساختار نظامی روم و کاتولیک یا محدودیّت مطلقی که بر نظام ملّی غلبه دارد.[۱]
[۱]– نک: النّظام السّیاسی فی الإسلام، سعود آل سعود و دیگران، صص ۲۷- ۲۸٫