“هرگاه دلیلی نصی از قرآن و سنت صحیح دال بر این مهم باشد که فعل یا قولی یکی از نواقض اسلام است،حلال دانستن آن ناقض برای تکفیر شخص انجام دهنده شرط نیست … پس ارتکاب نواقض اسلام کفر است ولو اینکه شخص مرتکب شونده این نواقض را حلال نداند.”*
به عنوان مثال : شخصی که به اللّٰه و رسولش دشنام بدهد … امام ابن تیمیه رحمه اللّٰه می فرماید :
“إنَّ من سبَّ الله أو سبَّ رسوله کفر ظاهراً وباطناً، سواءً کان السابُّ یعتقد أَنَّ ذلک محرَّم، أو کان مستحلًّا له، أو کان ذاهلاً عن اعتقاده، هذا مذهب الفقهاء وسائر أهل السنَّه القائلین بأنَّ الإیمانَ قولٌ وعملٌ …”
[ الصارم المسلول على شاتم الرسول : ۹۵۵/۳ ]ترجمه : “هرکس به اللّٰه یا به پیامبرش دشنام دهد،باطنا و ظاهرا کافر است؛و هیچ تفاوتی ندارد که دشنام دهند باور داشته باشد که این دشنام حرام است یا حلال،ویا اینکه از باور خود غافل باشد،و این مذهب فقها و دیگر علمای اهل سنتی است که می گویند: ایمان قول و عمل است …”
چنین شرطی مذهب جهمیه غلات مرجئه و اشاعره و است …
امام ابن حزم رحمه الله می فرماید :
“وأما سب الله تعالى فما على ظهر الأرض مسلم یخالف فی أنه کفر مجرد،إلا أن الجهمیه،والأشعریه وهما طائفتان لا یعتد بهما یصرحون بأن سب الله تعالى،وإعلان الکفر،لیس کفرا،قال بعضهم:ولکنه دلیل على أنه یعتقد الکفر،لا أنه کافر بیقین بسبه الله تعالى وأصلهم فی هذا أصل سوء خارج عن إجماع أهل الإسلام وهو أنهم یقولون:الإیمان هو التصدیق بالقلب فقط وإن أعلن بالکفر .”
[ المحلی بالآثار : ۴۳۵/۱۲ ]ترجمه : “اما در مورد دشنام دادن به الله متعال هیچ مسلمانی بر روی کره خاکی مخالف کفر بودن آن نیست،مگر جهمیه و اشاعره که به سخن آنان اهمیتی داده نمی شود،و آنان بر این باور تصریح می کنند که دشنام دادن به الله متعال و اظهار کفر،کفر نیست یعنی موجب کفر شخص نمی شود بلکه گروهی از آنان می گویند:نشانه ای است بر اینکه شخص دشنام دهنده به الله متعال معتقد به کفر است،نه اینکه قطعا کافر است،این گفته آنان بر پایه اصلی است که بدان باور دارند و آن این است : ایمان صرفا تصدیق قلبی است هر چند شخص آشکارا کفر کند کافر نمی شود مگر اینکه قلبا کافر شود. که این اصل آنان مخالف اجماع اهل اسلام است.”
*نگا: [الإعلام بتوضیح نواقض الإسلام، شیخ عبد العزیز طریفی حفظه اللّٰه : ۹ ]