در مورد حدیث انس بن مالک _ رضی الله عنه _ که در آن از عمر _ رضی الله عنه _ روایت می نماید که به هنگام خشکسالی به عباس بن عبدالمطلب _ رضی الله عنه _ متوسل می شود. سؤال می شود که آیا این حدیث صحیح است و آیا این حدیث بر جواز توسل به جاه و مقام اولیاء دلالت می نماید؟
الحمدلله،
حدیثی که سؤال کننده از آن می پرسد حدیث صحیحی است که بخاری آن را در صحیح خود آورده است اما برای کسی که در آن تأمل کند در می یابد که این حدیث بر عدم توسل به جاه و منزلت پیامبر _صلی الله علیه و سلم _ و دیگران دلالت می نماید چون توسل به معنی اتخاذ وسیله است و وسیله هم چیزی است که رساننده به مقصود باشد و وسیله ای که در حدیث مذکور از آن ذکر شده است:[نَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِنَبِیِّنَا فَتَسْقِینَا وَإِنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِعَمِّ نَبِیِّنَا فَاسْقِنَا] بخاری. (ما به واسطه پیامبر _صلی الله علیه و سلم _ به تو متوسل می شدیم و تو برایمان باران می فرستادی و حال به واسطه عموی پیامبر _صلی الله علیه و سلم _ به توسل می جوییم.)منظور در این حدیث توسل به دعای پیامبر _صلی الله علیه و سلم _ است همانگونه که آن مرد گفت:**یَا رَسُولَ اللَّهِ هَلَکَتْ الْأَمْوَالُ وَانْقَطَعْتِ السُّبُلُ فَادْعُ اللَّهَ یُغِیثُنَا** متفق علیه (ای رسول خدا اموال نابود و راهها بسته شد از خداوند بخواه که برایمان باران بفرستد.) به همین خاطر در این مورد نیز عمر _ رضی الله عنه _ به عباس _ رضی الله عنه _ گفت: ای عباس برخیز و از خداوند بخواه و او نیز دعا کرد. اگر این مورد توسل به جاه بود عمر _ رضی الله عنه _ می بایست به جاه و منزلت پیامبر _صلی الله علیه و سلم _ قبل از عباس _ رضی الله عنه _ توسل نماید چون جاه و منزلت پیامبر _صلی الله علیه و سلم _ نزد خداوند عظیمتر از جاه و منزلت عباس _ رضی الله عنه _ و یا دیگران می باشد لذا برای عمر شایسته بود که به جای عباس به جاه و منزلت پیامبر _صلی الله علیه و سلم _ توسل جوید. در نتیجه توسل نمودن به دعای کسی که امید به اجابت دعایش موجود است اشکالی ندارد و چنانکه اصحاب _ رضی الله عنهم _ به واسطه دعای پیامبر _صلی الله علیه و سلم _ به خداوند متوسل می شدند و به همین صورت نیز عمر _ رضی الله عنه _ متوسل به دعای عباس نزد خداوند شد لذا هرگاه مردی را دیدی که صالح مستجاب الدعوه است به خاطر اینکه طعام و شراب و لباس و مسکنش حلال است و به عبادت و تقوی معروف و مشهور است اشکالی ندارد اگر از او درخواست کنید که برای آنچه می پسندید از خداوند درخواست دعا کند و شرط آن هم این است که این درخواست موجب غرور برای شخصی که از او درخواست می شود نگردد و در صورت دادن هرگونه احتمال ممکن جایز نیست که چنین درخواستی از او صورت گیرد چون اینکار موجب هلاکت اوست و برایش مضر است و همینطور می گویم: اینکار فقط جایز است ولی آن را نمی پسندم و نظرم این است که انسان فقط از خداوند بدون قرار دادن هرگونه واسطه ای درخواست نماید و اینکار امید به قبولی را فزونی می بخشد و به خوف و خشیت نیز نزدیکتر است. همچنین دوست دارم در مورد هر انسانی هنگامی که از برادرش که امید به اجابت دعایش را دارد درخواست می کند قصد احسان و نیکی به او را داشته باشد چون اگر قصد فقط رفع احتیاج خویش باشد مثل درخواست کردن مال از دیگری و مانند آن مذموم است و اگر چنانچه قصد احسان برادرش را داشته باشد، احسان به دیگری همانگونه که معروف و شناخته شده می باشد موجب پاداش است و این مورد بهتر و نیکوتر هم می باشد. والله ولی التوفیق.
وصلی الله وسلم علی محمد و علی آله و اتباعه الی یوم الدین
برگرفته از: مجموع الفتاوای ابن عثیمین،جلد دوم