مالکیه -که بیشتر از دیگر فقها به مصلحت مرسله عمل کردهاند- برای این که بتوان به مصلحت استناد جست و به آن اعتماد کرد، شرایطی را ذکر کردهاند که باید در آن وجود داشته باشد؛ این شرایط عبارتند از:
۱- مصلحت ملائم با مقاصد شریعت باشد و مخالفِ هیچ اصلی از اصول آن و منافیِ هیچ دلیلی از ادلّهی احکامِ آن نباشد، بلکه از جنس مصالحی باشد که شارع قصد تحصیل آنها را دارد و یا این که نزدیک به آنها بوده، با آنها بیگانه نباشد.
۲- مصلحت ذاتاً معقول باشد، به نحوی که اگر بر عقلهای سلیم عرضه شد، آن را تلقی به قبول کنند.
۳- اخذ به مصلحت برای حفظ امری ضروری یا برای رفعِ یک حرج باشد، زیرا خدای متعال میفرماید: ﴿وَمَا جَعَلَ عَلَیۡکُمۡ فِی ٱلدِّینِ مِنۡ حَرَجٖۚ﴾ [الحج: ۷۸]، «خداوند، در دین هیچ امر دشوار و سنگینی بر دوش شما نگذاشته است».[۱]
این شرایط، در واقع، ضوابطی برای مرسله هستند و آن را از لغزشگاههای تمایلات و خواستهای نفس دور میکند؛ لکن شایسته و لازم است که دو شرط دیگر نیز به آنها اضافه گردد؛ نخست این که مصلحتی که بر تشریع حکم مترتب میگردد، حقیقی باشد نه وهمی؛ دوم این که مصلحت عمومی باشد نه خصوصی، یعنی حکم برای مصلحت عمومی وضع گردد نه مصلحت یک فرد یا یک طایفهی معین.
[۱]– الإعتصام ۲/ ۳۰۷- ۳۱۲٫