منظور این است که: این وصف منحصر به اصل نباشد، زیرا اساسِ قیاس، مشارکتِ فرع با اصل در علّت حکم است، چه با این مشارکت یا تسویه است که تسری یافتن حکمِ اصل به فرع ممکن میشود و پس اگر حکمِ اصل معلل به علتی شود که منحصر به اصل است، یعنی در جایی غیر از اصل پیدا نمیشود، در آن صورت، به علّت عدم وجود علّت در فرع قیاس منتفی میشود، مثلاً سفر علّت اباحهی افطار برای مسافر یا مریض است و این علّت فقط در مسافر یا مریض هست و بنابراین، این علّت منحصر به این دو است و به کسان دیگری غیر از آن دو، چون کارگرانِ معادن یا خدمهی کشتی تسری پیدا نمیکند، گرچه چنین افرادی هم در کار خود دچار مشقّتهای بزرگی میشوند؛ اما وصفِ مستکننده بودن -که علّت تحریم خمر است- چنین ویژگیای ندارد و در هر مادهی مستکنندهای یافت میشود و در نتیجه، وصفی منحصر به اصل نیست.
مقاله پیشنهادی
خیار(داشتن اختیار در معامله)
حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …