شرایط تقلید و اتباع(۱)

در مطالب گذشته گفتیم کسی که بیسواد و نسبت به مسایل دینی جاهل است برای وی جایز است از کسی که به علم و دین او اعتماد دارد تقلید کند، و مجبور نیست تا دلایل شرعی را مورد بحث و بررسی قرار دهد و مستقیماً به استنباط احکام بپردازد، اما این مشروط به این است که از یک فرد عالم مورد اعتماد به او چنین نرسیده باشد که کتاب کریم یا حدیث شریف صحیح در بعضی مسایل با آنچه که او از آن پیروی می‌کند مخالفت می‌کند و باید تقلید کند بلکه باید از تقلید دست بر دارد و پیروی از آن نصوصی کند که آن اهل علم برایش ذکر کرده زیرا قول هیچ فردی در مقابل قول رسول الله صلی الله علیه وسلم معتبر نیست.

و ما ملزم هستیم تا از آنچه که از جانب خدا و رسولش به ما رسیده پیروی کنیم، ما زمانی اجازه داریم از قول یک عالم پیروی کنیم و از او تقلید کنیم که یقین داشته باشیم حتماً حکم خدا و رسول را (در مسایل) به ما می‌رساند، هر گاه ما دانستیم که ایشان در مسئله‌ای اشتباه کرده و راه صواب را نرفته دیگر اجازۀ پیروی نداریم، (این حال) شبیه حال مردی است که مثلاً بوسیلۀ ستاره یا قطب‌نما جهت قبله را مشخص می‌کند حال در صورتی که همین فرد به بیت الله برود، روبروی کعبه بایستد و با دو چشم خود آن را ببیند، آیا انگیزه‌ای و یا مجوزی برایش می‌ماند که باز هم در پیدا کردن جهت قبله از ستاره و یا قطب‌نما استفاده کند؟

دلایل شرعی هم چنین حالی دارند، از یک عالم پیروی می‌شود زیرا فرد پیروی کننده معتقد است که از این طریق به دلایل شرعی می‌رسد (و در واقع به آن عمل می‌کند) بنابراین هر گاه عالمی دیگر که اهل ثقه و مورد اعتماد است برایمان بیان نمود که دلیل شرعی برخلاف مذهب آن عالمی است که ما از او تقلید می‌کنیم در این صورت ما اجازه نداریم بر تقلید از آن فرد پافشاری کنیم.

امام شاطبی رحمه الله در کتاب الاعتصام[۱] در این مورد مفصلاً بحث می‌کند که خلاصه آن را نقل می‌کنیم: ایشان می‌فرمایند: وقتی که یک فرد مجتهد نیست دو وظیفه دارد، یکی اینکه از یک عالم پیروی کند از این جهت که این فرد به علمی که بدان نیاز دارد عالم و دانا است (و پیروی از شخص عالم) راه رسیدن به آن علم است و هر گاه فرد پیروی کننده دانست و یا گمان برد شخصی که وی از او پیروی می‌کند در گفته‌هایش به اشتباه رفته و از راه درست منحرف شده، توقف کند ودیگر به پیروی از ایشان ادامه ندهد مگر بعد از روشن شدن مسئله زیرا انحراف و اشتباه و غالب شدن گمان در بعضی از امور ممکن است.

دوم اینکه هرگاه مشخص شد که فرد غیر مجتهد (کسی که تقلید می‌کند) دچار اشتباه شده دیگر بر تقلید مذهبش پافشاری نکند… و بر ادامه پیروی از متبوع خود تعصب و لجاجت بخرج ندهد زیرا این کار هم مخالف شرع و هم مخالف متبوع او است، اما مخالف بودن این کار با شرع واضح است و مخالفتش با متبوع به خاطر خارج شدن این شخص از شرط اتباع است زیرا هر عالمی با صراحت و یا با تعریض و کنایه بیان می‌کند که به شرطی از وی پیروی می‌شود که به دستورات شریعت حکم کند نه غیر آن، لذا هر گاه مشخص شد که بر خلاف شریعت حکم کرده از شرط متبوع خود مبنی بر حکم نمودن بر شریعت نه خلاف آن خارج می‌شود.

در دنباله بحث امام شاطبی رحمه الله گفتۀ بعضی از ائمه را ذکر می‌کند که فرموده‌اند: هرگاه مشخص شد سخنانشان مخالف با کتاب و سنت است باید گفتۀ آنان را ترک کرد و سپس ذکر می‌کند که بسیاری از گروه‌ها بخاطر روی گردانی از دلیل و بنا بر اعتماد به افراد از مسیر صحابه و تابعین خارج شدند و ندانسته از خواسته‌های شخصی خویش پیروی کرده‌اند و از راه میانه منحرف شده‌اند و سپس ایشان ده مثال برای آن بیان می‌کند از آن جمله اصرار ورزیدن کفار بر تقلید از پدران و نیاکان خویش در اصول دین و امور اعتقادی است و بنابراین دلایل رسالت و حجت‌ای قرآن و دلیل عقلی را رد کردند و گفتند

﴿إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّهٖ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّهۡتَدُونَ﴾ [الزخرف: ۲۲].

«ما پدران و نیاکان خویش را بر آیینی یافته‌ایم و ما نیز به راه آنان حرکت می‌کنیم» (و راه بت‌پرستی را در پیش می‌گیریم) و خداوند حال آنان را توصیف نموده و فرموده:

﴿وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ ٱتَّبِعُواْ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ قَالُواْ بَلۡ نَتَّبِعُ مَآ أَلۡفَیۡنَا عَلَیۡهِ ءَابَآءَنَآۚ أَوَلَوۡ کَانَ ءَابَآؤُهُمۡ﴾ [البقره: ۱۷۰].

«و هنگامی که به آنان گفته شود: از آنچه خداوند فرو فرستاده پیروی کنید (و راه رحمان را پیش گیرید نه راه شیطان را) می‌گویند: بلکه ما از آنچه پدران خود را یافته‌ایم پیروی می‌کنیم». (نه از چیز دیگری)

بنابراین کفار مورد مذمت و نکوهش قرار گرفتند زیرا آنان عقیده داشتند که حق تابع آنان است و متوجه نبودند که حق مقدم است (و آنان باید تابع باشند).

[۱]– الاعتصام:  ۳۴۴-۳۶۲٫ 

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …