۳- شناخت سنت
یعنی مجتهد سنّت صحیح و ضعیف، احوال راویان، میزان عدالت و ضبط و فقاهت آنها، سنّت متواتر و مشهور و آحاد را از هم باز شناخته، معانی احادیث و اسباب ورود آنها را فهم کرده، درجاتِ احادیث را از حیثِ صحت و قوت و قواعدِ ترجیح بین آنها و نیز ناسخ و منسوخشان را بشناسد، ولی شناختِ همهی احادیث شرط نیست، بلکه شناخت احادیث احکام کفایت میکند و نیز، در شناخت این احادیث شرط نیست که همهی آنها را حفظ کند، بلکه همین کفایت میکند که کتب سنّت صحیح را داشته باشد و محل احادیث احکام در آنها را بداند، کما این که او را همین کفایت میکند که کتبِ جَرح و تعدیلِ تألیف ائمهی حدیث را داشته باشد تا بر حال راویان واقف باشد.
دلیل این که گفتیم که: مجتهد را شناختِ این موارد کفایت میکند هم آن است که امروزه شناخت سنت -به صورتی که ذکر شد- برای مجتهد دشوار است، پس هیچ چارهای جز اعتماد و اطمینان به علما و ائمهی حدیث وجود ندارد.
البته، علما هم به جمعآوری احادیث احکام عنایت نمودهاند و در آن تصانیفی نگاشتهاند و آنها را برحسب ابواب فقهی مرتب ساخته و شرحهایی مختصر و طولانی بر آنها ارائه دادهاند و در آن، احکامِ احادیث و مقارنهی آنها با مذاهب فقهای گوناگون را بیان کردهاند و در مورد سندشان به بحث پرداختهاند؛ تصانیفی که کارِ مجتهد را در دستیابی به احادیثِ احکام و شناخت معانی و احکام آنها آسان ساخته است. از جمله این کتابها میتوان به کتاب «نیل الأوطار شرح منتقی الأخبار» تألیف شیخ محمد بن علی شوکانی اشاره کرد، و البته علاوه بر کتبِ سنّت صحیح و شرحهای آنها که صرفاً به بحث در مورد احادیث احکام نپرداختهاند.