۱-حافظ ابن عبدالهادی میفرماید: هیچ کسی را از متقدمین یا متأخرین امت اسلامی نمیشناسم که تصنیفاتی مانند تصنیفات ابن تیمیه، و یا نزدیک به آن داشته باشد.
۲-امام ذهبی رحمه الله درباره ی ایشان می گوید:شیخ ما شیخ الإسلام یگانه ی زمان خویش و دریای علم و دانش بود. همچنین می گوید: شیخ الاسلام از دیگران در شناخت فقه و اختلاف مذاهب و فتاوای صحابه و تابعین صاحب فضل در مذاهب اربعه پیشی جست و همتایی ندارد.
و باز می گوید:او دریای دانش بود و از معدود نوابغ و پارسایان و فرزانگان و بزرگان و انسان های شجاع و بخشنده و سخاوتمند روزگار بود. مردی عمامه ای لازم داشت و وارد مجلس ابن تیمیه شد و او با حکمای هم عصرش بود، وقتی آن مرد که خجالت می کشید درخواست چیزی بکند اشاره ای نمود، ابن تیمیه عمامه اش را برداشت و آن را باز کرده و از نصف دو تکه نمود و یک نصف را برای خود برداشت و نصف دیگر را به او داد! بخشش وی از این دست بود. او خود را به دادن صدقه قبل از نمازها و دعاهایش تا حد امکان عادت داده بود. چون وقتی که قبل از نجوا کردن با پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم صدقه دادن مستحب باشد، طبیعتاً استحباب آن پیش از مناجات با خداوند متعال و دعاء و نمازها اولی تر است.
۳- ابن سید الناس می گوید:سید و استاد ما جناب امام دانشمند علامه ی فرزانه و خبره، حافظ و پارسا و پرهیزگار، پیشوا و شیخ اسلام و سرور علما و سرمشق پیشوایان و بزرگان، یاور سنت و کوبنده ی بدعت، حجت خداوند بر بندگان، بازدارنده ی کجروان و سرکشان است.و باز در مورد او می گوید: هنگامی که پیرامون تفسیر سخن می گوید (شیخ الاسلام ابن تیمیه) پرچم دار آن است و زمانیکه در فقه فتوا می دهد نهایت آن را دریافته است.
۴-حافظ ابن کثیر رحمه الله می گوید: کسی چون او در راز و نیازش، در یاری جستن از خداوند متعال، توجه و روی آوردن بسیار به پروردگار را ندیده ام.
۵-امام سیوطی رحمه الله گفته است: ایشان شیخ اسلام حافظ، نکته سنج، فقیه، مجتهد، مفسر، یگانه ی زمان و یکی از مشاهیری که اقیانوس دانش و از زمره ی معدود نوابغ پارسا و دردانه ها بود.
۶- امام شوکانی رحمه الله می گوید:پس از ابن حزم کسی مانند وی را ندیده ام و گمان ندارم که فاصله ی زمانی بین این دو مرد همانند ایشان یا مدعی آن را به خود دیده باشد.
۷- ابن دقیق العید رحمه الله بعد از آنکه از وی سؤال کردند: آیا او را دیده ای؟ پاسخ داد: او را دیده ام. گفتند: با او سخن نیز گفته ای؟ گفت: با وی سخن گفته ام. پرسیدند: با وی به مناظره نشسته ای؟ پاسخ داد: خیر. گفتند: چرا؟ گفت: چون او سخن گفتن دوست داشت و من خاموشی را. (یعنی او وقتی به سخن می پرداخت همچون سیلی پیشرو بود و برای آنکه او دریای دانش بود.) پرسیدند: درباره ی او چه می گویی؟ گفت: گویم که او کسی چون خود را هرگز ندید.
۸-حافظ ابن حجر رحمه الله می گوید:شهرت امامت شیخ تقی الدین اظهر من الشمس است. ملقب ساختن ایشان به عنوان شیخ الاسلام از حیات وی تا کنون بر زبان دانایان جاریست و در طول آینده نیز همچون گذشته ادامه خواهد یافت و جز افراد ناآگاه و بی انصافکسی منکر این عنوان نیست. او بزرگ ترین قیام را علیه بدعتگران، روافض، حلولیه و اتحادیه برانگیخت.. حافظ ابن حجر رحمه الله ادامه می دهد: در مورد برتری او در در دانش ها و بازشناسی گفتار و مفهوم از همدیگر، بزرگان هم عصر وی اعم از امامان شافعی و دانشمندان حنبلی بدان ازعان داشتند.
۹-ابوالحجاج مزی می گوید: چون او کسی را ندیده ام. این درحالی است که ابوالحجاج از نکته سنج ترین دانشمندان و حافظی کارآزموده و ریزبین بود که تسلط بسیاری بر جرح و تعدیل و علم رجال و اسانید داشت، درباره ی شیخ الإسلام می گوید:کسی چون او را ندیده ام و او نیز چون خود کسی را ندیده است. کسی را داناتر به کتاب خدا و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم و پایبندتر از وی بدان را نیافته ام.
۱۰-ابن قیم جوزیه رحمه الله می گوید: هنگامی که ترس بر ما شدت می گرفت و بدگمان می گشتیم و دنیا بر ما تنگ و دشوار می گشت نزدشیخ الاسلام ابن تیمیه می رفتیم و کافی بود او را ببینیم و صدایش را بشنویم، در لحظه تمام آن حالات رخت برمی بست و به گشادگی سینه و قدرت و یقین و آرامش مبدل می گشت! منزه است خدایی که بهشت را پیش از دیدار خویش به بندگانش نشان می دهد و دروازه هایش را در سرای عمل برویشان می گشاید. ابن قیم می گوید: شنیدم که شیخ الاسلام ابن تیمیه می گفت: ذکر برای قلب مانند آب برای مشک است، حال و روز مشک در فراق آب چگونه است؟! دفعه ای نزدش رفتم درحالیکه او از نماز صبح فارغ شده بود، همچنان نشست و تا نزدیکی های ظهر به ذکر خداوند مشغول شد و سپس روی به من نمود و گفت: این بامدادان من است و اگر خود را تغذیه ننمایم نیروهایم سست گردند. یعنی: آنکه ذکر خداوند تبارک و تعالی ماده ایست که بدان نیرویی می گیرم که بر قلبم وارد آمده و آفاق جان مرا روشن می کند و به کار و عمل برای خداوند تبارک و تعالی می شتابد.
۱۱-ابن قیم الجوزیه رحمه الله می گوید: از شیخ الاسلام ابن تیمیه شنیدم که می گفت: در دنیا بهشتی هست ( یعنی بهشت ایمان و آنچه پیامبر صلی الله علیه و سلم آورده است) که هرکس داخل آن نگردد در آخرت وارد بهشت نگردد.
یک بار به من گفت: دشمنانم چه می توانند با من بکنند؟! بهشت و بستان من در سینه ی من است!! (یعنی: ایمان و علم) هرجا که بروم همراه من هستند، زندان برای من خلوت است و اخراج و تبعید برایم گردش و سیاحت است و کشتن من شهادت در راه خداوند تبارک و تعالی است! پس تمام آن ها را به خداوند عزوجل سپردم، عنان تدابیر را به قدر وامی گذارم، آنگاه دیگر دشمنان خدای تبارک و تعالی با طالب علمی که عنان زندگی خویش را به خداوند عزوجل سپرده است چه می توانند بکنند؟ می داند که در هر امری از امور زندگی اش حکمتی از جانب خداوند تبارک و تعالی نهفته است، مگر نام آن ذات پاک حکیــم نیست؟!