شبهه چهارم
التزام به فهم سلف مخالف با فرمان الهی است که به تدبّر در قرآن کریم و استنباط احکام جدید که برای سلف شناخته شده نبوده، فرمان داده است.
پاسخ به این شبهه:
۱- تردید نیست که خداوند متعال ما را به تدبّر در قرآن کریم فرمان داده، چنانکه می فرماید: ﴿کِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ إِلَیۡکَ مُبَٰرَکٞ لِّیَدَّبَّرُوٓاْ ءَایَٰتِهِۦ وَلِیَتَذَکَّرَ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ﴾ [ص: ۲۹].
و به کسانی که در قرآن تدبّر نمی کنند اعتراض کرده، چنانکه می فرماید:﴿أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ ٱلۡقُرۡءَانَ أَمۡ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقۡفَالُهَا﴾ [محمد: ۲۴].
و کسانی از اهل کتاب را که کتاب خودرا بدون فهم و تدبر می خوانند عیب گرفته است چنانکه می فرماید: ﴿وَمِنۡهُمۡ أُمِّیُّونَ لَا یَعۡلَمُونَ ٱلۡکِتَٰبَ إِلَّآ أَمَانِیَّ وَإِنۡ هُمۡ إِلَّا یَظُنُّونَ﴾ [البقره: ۷۸].
از این رو صحابه به استنباط مفاهیم و نشانه هایی که شارع در قرآن و سنت به آن تصریح نکرده فرا می خوانند، و ابن مسعود قرآن کریم را اینگونه توصیف میکند: سفره الله است، پس تا جاییکه می توانید از سفره الهی فرابگیرید، می گوید: (شگفتیهای آن به پایان نمیرسد…)([۱]).
و تابعین از قرآن مفاهیمی استنباط میکرد که صحابه ذکر نکرده بودند، آنان تفسیر قرآن را از صحابه آموخته بودند و نیز سنت را از آنها فراگرفته بود، گرچه در پارهای از احادیث با زبان استنباط و استدلال سخن میگویند، و استنباط ثمرۀ تدبّر و اندیشیدن است و تدبر ثمرۀ درک معنی و دلالت آن است.
و بنابراین التزام به فهم سلف از نصوص، مخالف فرمان الهی نیست، و اگر چنین میبود پیروان سلف اولین کسانی بودند که با آن مخالفت می کردند همان طورکه در سخن و عمل با کسانی که میگویند دروازۀ اجتهاد باید بسته باشد مخالفت کردهاند.
بلکه در واقع آنها هستند که به ضرورت تدبر در قرآن و به کارگری عقل و اندیشه در فهمیدن معانی و باریکیهای آن و استنباط احکام از نصوص آن فرامیخوانند، اما بغوی می گوید: به بعضی از علم تلاوت و درایت میتوان رسید، و آن نص و متن است، و پارهای از علم با استنباط به دست میآید که این یعنی قیاس بر معنای که در نصوص نهفته شده است([۲]).
-
التزام به فهم سلف استنباط و تدبّر را ضابط مند میکند و مسیر آن را مشخص و آن به سمت درست هدایت میکند، تا کسی به ناحق مفهومی برای کلام خدا ورسول او و شریعت و دین به نام استنباط و غیره، درست نکند، چنانکه صوفیان و دیگر گروههای گمراه و باطنیه در اشارات و یاوههای خود چنین کردهاند و روشن است که هرکسی برای قرآن و حدیث تفسیری علاوه از آنچه صحابه و تابعین گفتهاند ارائه کند بر خداوند دروغ بسته است و در آیات الهی راه الحاد را در پیش گرفته و سخنان را از جای آن تحریف کرده است. و چنین چیزی گشودن دروازۀ کفر و الحاد می باشد، و بطلان آن قطعی و مسلّم است.([۳])
-
آنچه در گذشت در مورد فهمی است که سلف برآن اتفاق کردهاند و یا حداقل در آن اختلافی از آنها ذکر نشده، اما آنچه سلف در فهم آن اختلاف کردهاند و اختلاف از آنها نقل شده در این اگر بعدی ها اجتهاد کنند و از اقوال آنها آن را که به صحت نزدیکتر است انتخاب کنند، اشکالی ندارد.
-
التزام به فهم سلف صالح شرط اساسی صحت استنباط و تدبر صحیح است، و همان طورکه پیشتر گفته شده برای تدبر و استنباط شناخت معنی درست لازم است، و این شناخت باید بر تدبر و استنباط مقدم باشد، و به معنی صحیح همان است که سلف ازآن نص فهمیدهاند. از این رو علما برای استنباط صحیح شرایط و ضوابطی بیان کردهاند، چنانکه میتوان به سخنان شیخ الاسلام ابن تیمیه([۴]) و ابن قیّم([۵]) و شاطبی([۶]) و از متأخرین علال الفاسی([۷]) وغیره در این مورد اشاره کرد.
و این ضوابط در نکات ذیل متبلور است:
-
مفهومی که استنباط شده با آنچه از صحابه در تفسیر آیه نقل شده تضاد نداشته باشد. چون اگر با آن متضاد باشد به معنی این است که صحابه قرآن را غلط فهمیدهاند و بر جهالت و گمراهی اجماع کردهاند، که بطلان چنین مطلبی مسلّم و آشکار است. و معنی شرط اول و دوم که ابن قیّم به آن اشاره کرده همین است([۸]).
چون استنباط تابع معنی صحیح آیه میباشد و برآن استوار است، پس معنی که از آن استنباط میشود باید صحیح و ثابت باشد و باید استنباط با مفهوم آیه پیوند و تلازم داشته باشد، و نباید استنباط از آیه تفسیر مطلق آن و معنی آیه فقط منحصر به آن باشد.
قرطبی می گوید: (تفسیر ظاهر نخست باید بر اساس نقل و سماع باشد تا غلط تفسیر نشود، سپس دایره فهم و استنباط گسترش خواهد یافت، و اینگونه راهی برای رسیدن به باطن قبل از حاکم کردن ظاهر نخواهد بود([۹]).
چون کسانی که ادعا میکنند اسرار قرآن را فهمیدهاند و تفسیر ظاهری را نمیپذیرند، مانند کسی هستند که می خواهند بدون گذشتن از درب به وسط خانه رسیده باشند([۱۰]). و معنای صحیح و ظاهر آیه همان است که سلف فهمیدهاند.
-
استنباط موافق و مطابق زبان عربی باشد که زبان دین و امت است، و این از دیدگاه شاطبی اولین شرط است، و مفهوم آن و شرط سوم را که ابن قیم ذکر کرده شامل می شود.
شاطبی می گوید: هر مفهومی که از قرآن استنباط شده باشد و بازبان عربی منطبق نباشد از علوم قرآن به شمار نمیآید، و اگر کسی چنین ادعای در قرآن بکند دعوایش باطل است([۱۱]).
ج-استنباط شاهدی موافق از قرآن و سنت داشته باشد، و این شرط دومی است که شاطبی ذکر کرده، و بعضی اضافه کردهاند، تحمیل شود([۱۲]).
-
بنابراین، این مقوله که ایجاد فهمی جدیدی براین نص شرعی که سلف آن را نگفته است نیاز به توصیه دارد:
-
اگر مقصود از آن استنباطی اموری که با فهم سلف تضادی ندارد و از آن تخطئه گذشتگان لازم نمیآید، چنین با شرایط قوت دلیل ممکن است، چون شگفتیهای قرآن تمام نمیشود و رسول اکرم –صلی الله علیه وسلم- صاحب جوامع الکلام بود، و تا اکنون همواره مسلمین از قرآن و سنت مفاهیم جدیدی استنباط می کنند و این فضل الله است به هرکسیکه بخواهد می بخشد.
-
اگر مفهوم استنباط شده با آنچه سلف فهمیدهاند مخالف باشد پذیرفته نیست، چون لازمه آن این است که جهالت و خطا به امت در قرآن برتر نسبت داده شود، چون امت محمد –صلی الله علیه وسلم- برگمراهی اتفاق نمی کند.
-
و بنابر آنچه گذشت التزام به فهم سلف به هیچ وجه مانع تدبر در قرآن نخواهد بود بلکه تدبر را ضابط مند می کند و مسیر آن را تصحیح می کند، و از زمینه های تدبر و استنباط امور ذیل است:
-
از جهت دلالت نصوص بر چارهای مفاهیم دیگریکه با فهم سلف مخالف نیست.
-
و از جهت استنباط احکام برای رخدادهای جدید از این نصوص و دلالت آن بر بعضی از احکام.
ج- و از جهت انتخاب و ترجیح از مفاهیمی متعددی که سلف استنباط کردهاند.
د-و از جهت حالت خود خواننده با این آیات که خودش در اجرای و انطباق آن در کجا قرار دارد؟ و این قسمت فهمی از تدبر است که بسیاری از طلاب علوم دینی چه برسد به دیگران از آن غفلت ورزیدهاند.
[۱]– مصنف عبدالرزاق. ح۲۰۱۷، و الزهد ابن مبارک ۸۰۸، و سنن سعید بن منصور، ح۷، و مستدرک حاکم، ۱/۵۵۵، ۵۶۶، و البانی در الصحیحه ۶۶۰، ۲/۲۶۸٫ و در ضیعف الجامع، ح۲۰۲۳، (۱/۲۰۲).
[۲]-معالم التنزیل. ۲/۲۰۵۵٫
[۳]-مجموع الفتاوی. ۱۳/۲۴۳٫
[۴]-حواله سابق، ۱۳/۲۴۱-۲۴۲٫
[۵]-التبیان فی اقسام القرآن. ۱/۱۶۸-۱۶۹٫
[۶]-شاطبی. ۴/۲۳۲٫
[۷]-مقاصد الشریعه. ۹۱٫
[۸]-ضوابط استعمال المصطلحات العقدیه. دکتر العتیبی. ص۲۴۶٫
[۹]-الجامع الاحکام القرآن. ۱/۵۹٫
[۱۰]-الاتقان. سیوطی. ۲/۲۶۷٫
[۱۱]-الموافقات. شاطبی. ۳/۲۲۴٫ محقق: مشهور بن حسن.
[۱۲]-معالم الاستنباط فی علم التفسیر. نایف الزهرانی. ص۲۸٫