ر کتاب مسند احمد بن حنبل جلد هفدهم روایت شماره ۲۳۴۷۶
«اقبل مروان یوم فوجد رجلا واضحا وجهه علی القبر فقال:اتدری ما تصنع؟فاقبل علیه فاذا هو ابو ایوب فقال:نعم.جئت رسول الله و لم آت الحجر.سمعت رسول الله یقول «لا تبکوا علی الدین اذا ولیه اهله ولکن ابکوا علیه اذا ولیه غیر اهله»
پاسخ:
این روایت با احادیث صحیح و فراوان دیگری که آمده است در تضاد است. و بر فرض صحت حدیث شذوذخواهد داشت و بر فرض ضعف حدیث منکر خواهد شد و در هر دو حالت حدیث مردود است.
بخارى در صحیح خود از انس نقل مىکند: هر گاه قحطى مىآمد، عمر بن خطاب به عباس عموى پیامبر متوسل مىشد و مىگفت: اللَّهُمَّ إِنَّا کُنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِنَبِیِّنَا فَتَسْقِینَا وَإِنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِعَمِّ نَبِیِّنَا فَاسْقِنَا قَالَ فَیُسْقَوْن. صحیح بخارى ، ج ۱ ، ص ۲۲۴ ، ح ۹۳۳
معنی: خدایا، ما در زمان پیامبر ، به او متوسل مىشدیم و باران رحمتت را بر ما نازل مىکردى و اینک به عموى پیامبر متوسل مىشویم، بارانت را بر ما نازل فرما، آن گاه باران باریدن مىگرفت.
طبق این حدیث صحیح ، اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به خود پیامبر که زنده بود متوسل میشدند اما بعد از فوت پیامبر با وجود اینکه اصحاب، قبر پیامبر نیز در دسترسشان بود ولی به او متوسل نمیشدند بلکه به عباس عموی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلممتوسل میشدند. و همه میدانند که فضل و بزرگی پیامبر با مردنش از بین نمی رود اما اینکه سر قبر او نرفته اند دلیل بر عدم جواز چنین عملی است.در واقع دلیل بر شرک بودن این عمل است.
اما سند و متن حدیث:
حدثنا أبو العباس محمد بن یعقوب ثنا العباس بن محمد بن حاتم الدوری ثنا أبو عامر عبد الملک بن عمر العقدی ثنا کثیر بن زید عن داود بن أبی صالح قال أقبل مروان یوما فوجد رجلا واضعا وجهه على القبر فأخذ برقبته وقال أتدری ما تصنع قال نعم فأقبل علیه فإذا هو أبو أیوب الأنصاری رضی الله عنه فقال جئت رسول الله ? ولم آت الحجر سمعت رسول الله ? یقول لا تبکوا على الدین إذا ولیه أهله ولکن ابکوا علیه إذا ولیه غیر أهله».
مروان حَکَم شخصى را دید که کنار قبر پیامبر صلىاللهعلیهوآله نشسته و صورت خود را روى قبر قرار داده است، گردن او را گرفت و گفت: آیا مىدانى چه کار مىکنى؟ دید ابو ایّوب انصارى است .گفت آرى، مىفهمم چه کار مىکنم، آمدهام به زیارت رسول خدا و به دیدن سنگ قبر نیامدهام، از آن حضرت شنیدم که مىفرمود: زمانى که انسانهاى شایسته، متولّى امور دینى مردم باشند، بر دین خود گریان نباشید، ولى اگر افراد نالایق زمام امور را به دست گرفتند، بر دینتان هراسان باشید و اشک بریزید.
شیخ آلبانی در سلسله احادیث ضعیفه شماره ۳۷۳ این روایت را ذکر کرده است و روایت مذکور را ضعیف میداند.
همچنین هیتمی در حاشیه الایضاح این حدیث را ضعیف میداند«الحدیث المذکور (یعنی حدیث أبی أیوب) ضعیف. فما قاله النووی- أی حکایته الإجماع على النهی عن مس القبر- صحیح لا مطعن فیه». حاشیه الإیضاح ص ۲۱۹
یعنی حدیث مذکور ضعیف است و اجماع بر نهی مس قبر صحیح است که مورد طعن نیست.
در این روایت داود بن ابی صالح و کثیر بن زید وجود دارند.
در شش کتاب حدیثی اهل سنت (کتب سته) از داود بن ابی صالح الحجازی روایتی نشده است
قال الحافظ فی تهذیب التهذیب ۳ / ۱۸۸ : قرأت بخط الذهبى : لا یعرف .
حافظ ابن حجر در تهذیب التهذیب میگوید با خط ذهبی خواندم: او را نمیشناسم.
و قال فى ” المیزان ” : لم یرو عنه غیر الولید بن کثیر (و انما هو کثیر بن زید.) میزان الاعتدال ۲۶۱۷
. در المیزان میگوید غیر از ولید بن کثیر کسی دیگر از او روایت نکرده است.
غیر از این راوی مجهول کثیر بن زید نیز توسط نسائی تضعیف شده است.
در رواه التذهبین ۵۶۱۱ آمده است
قال النسائى : ضعیف .
و قال أبو زرعه : صدوق فیه لین .
و قال أبو حاتم : صالح ، لیس بالقوى ، یکتب حدیثه .
قال ابن حجر صدوق یخطیء
این روایت با صد ها آیه و حدیث که در نهی از توسل بر مردگان آمده است در تضاد است و حتی نزد شیعه نیز حدیث منفرد در عقیده قبول نیست. شیعه بهتر است عقیده اش را از احادیث متواتر و صحیحی که نهی از توسل بر مردگان است بگیرد نه حدیث ضعیف و غریب.
مجاهد دین