در صفحه ۲۳۸ هم میگوید
وقد تبین بما ذکرناه أن الحدیث الذی فیه أتانی ربی فی أحسن صوره ووضع یده بین کتفی إنما کان فی المنام بالمدینه ولم یکن ذلک لیله المعراج کما یظنه کثیر من الناس
ترجمه: و با آنچه که ذکر کردیم مشخص شد که حدیثی که در آن آمده: پروردگارم را در بهترین شکل دیدم و دستانش را در کتف قرار داده بود، در خواب بوده و در مدینه رخ داده است و این در شب معراج ( و در حالت بیداری) نبوده آنطور که بسیاری از مردم چنین گمان برده اند.
و دیدن خداوند در خواب ممکن است بر صورتی غیر از وجه ذو الجلال و اکرام خودش باشد و ابن تیمیه در صفحه ۲۴۸ می گوید:
وإنما هذه الرؤیا کانت فی المنام وفی المنام یمکن رؤیه الله تعالى على کل حال وفی کل صوره وکذلک روى معاذ بن جبل عن النبی صلى الله علیه وسلم أنه قال صلیت ماشاء الله من اللیل ثم وضعت جنبی فأتانی ربی فی أحسن صوره
ترجمه: و همانا این رؤیا در خواب بوده است و در خواب ممکن است که خداوند در هر حالت و هر شکلی دیده شود، و معاذ بن جبل از رسول خدا صلی الله علیه وسلم روایت می کند که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: هر آنقدر که خداوند خواستند، از شب نماز خواندم، سپس پهلویم را به زمین گذاشته و خوابیدم و خداوند را در بهترین شکل آن دیدم.
در صفحه ۲۵۰ نیز میگوید: روایاتی که در آن، ابن عباس می گوید که پیامبر صلی الله علیه وسلم در مکه الله متعال را دید استه، قول عده ای از علما می باشد و با این وصف که آنها و آن روایات نمی گویند که با چشم سر دیده است، بلکه می گویند با قلبش دیده است. و روایاتی از ابن عباس ثابت شده که رؤیت محمد صلی الله علیه وسلم از خداوند، با قلبش بوده، همانطور که در صحیح مسلم آمده و این مذهب امام احمد نیز می باشد. اما روایات ابن عباس که در آن گفته شده که با چشم سر دیده است، ضعیف و لا یحتج بها هستند؛ به عبارت دیگر آنچه که از ابن عباس روایت شده دربارۀ دیدن خداوند در مکه، این دیدن ها با قلب پیامبر صلی الله علیه وسلم بوده است و روایاتی که میگوید با چشم سر دیده است، از طرق شاذ و ضعیفی هستند که به آنها احتجاج نمیشود.
ایشان در این باره می گویند: الرؤیه التی أخبر ابن عباس أنها کانت بمکه وهذا قول طوائف من العلماء أیضًا وهذا لا یقوله من یقول إن النبی صلى الله علیه وسلم رأى ربه بعینه وإنما یقوله من یقول إنه إنما رآه بفؤاده والروایات الثابته عن ابن عباس فی رؤیه محمد ربه إما مقیده بالفؤاد وبالقلب کما روى ذلک مسلم فی صحیحه وذهب إلیه أحمد فی روایه الأثرم وإما مطلقه ولم أجد فی أحادیث عن ابن عباس أنه کان یقول رآه بعینه إلا من طریق شاذه من روایه ضعیف لا یحتج بها منفردًا یناقضها من ذلک الوجه ما هو أثبت منها.
و خداوند در سورۀ اسراء آیه ۶۰ میفرماید «وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤیَا الَّتِی أَرَیْنَاکَ إِلاَّ فِتْنَهً لِّلنَّاسِ»
ترجمه: «ما دیداری را که برای تو میسّر کردیم جز وسیله آزمایش مردمان قرار ندادهایم».
و می فرماید: «وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَهً أُخْرَى» [النجم : ۱۳]
ترجمه: « او که بار دیگر ( در شب معراج ) وی را دیده است».
و علما گفته اند که این دیدن با قلب بوده است؛ چنانکه میفرماید
« فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى (۱۰) مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى (۱۱) [النجم ۱۰-۱۱]
ترجمه: «آنگاه (خداوند) آنچه را باید وحی می کرد، به بنده اش وحی نمود. قلب (پیامبر) آنچه را دید، دروغ نگفت».
همچنین نکته مهم دیگری که باید آن را بدانیم این است که شیخ الاسلام ابن تیمیه در صفحۀ ۲۸۷ از همان جلد، یعنی جلد ۷ ، میگوید: روایاتی که می گویند پیامبر صلی الله علیه وسلم با چشم سر، در شب معراج خداوند را در احسن صورت دیده است از موضوعات و مکذوبات میباشد!
رواه الخلال عن أبی ثعلبه عن أبی عبیده عن النبی صلى الله علیه وسلم قال لما کانت لیله أسری بی رأیت ربی فی أحسن صوره فقال فیم یختصم الملأ الأعلى قلت لا أدری قال فوضه یده حتى وجدت فذکر کلمه ذهبت عنی قال ثم قال فیم یختصم الملأ العلى وذکر الخبر قال القاضی أعلم أن الکلام فی هذا الخبر فی فصول أحدها فی إثبات لیله الإسراء وصحتها والثانی فی إثبات رؤیته لله تعالى تلک اللیله والثالث فی وضع الکف بین کتفیه الرابع فی إطلاق تسمیه الصوره علیه والخامس قوله لا أدری لما سأله فیم یختصم الملأ الأعلى…
ثم تکلم على ذلک قلت الإسراء وإن کان حقًّا ورؤیه محمد صلى الله علیه وسلم قد جاءت بها آثار ثابته وهذا الحدیث قد ثبت عن النبی صلى الله علیه وسلم أنه رآه بالمدینه فی المنام لکن هذا الحدیث بهذا اللفظ المذکور فی لیله الإسراء من الموضوعات المکذوبات کما سیأتی بیانه إن شاء الله تعالى فإن النبی صلى الله علیه وسلم لم یقل لما کانت لیله أسری بی رأیت ربی فی أحسن صوره فقال فیم یختصم الملأ الأعلى وإنما ذکر أن ربه أتاه فی المنام وقال له هذا ووضع یده بین کتفیه بالمدینه فی منامه
و دربارۀ همین روایت، یعنی دیدن خداوند با چشم سر و در حالت بیداری و در معراج به احسن صوره، در صفحه ۳۱۷ میگوید که این روایات کذب و موضوع هستند.