استدلال ایشان به روایتی که در آن آمده است: «مردم مدینه از قحطی به ام المؤمنین عایشه رضی الله عنها شکایت بردند، وی آنها را دستور داد تا از بالای سقف قبر رسول الله صلی الله علیه و سلم سوراخی باز کنند تا بین قبر و آسمان حایلی نباشد، پس چنین کردند، و در نتیجه بر آنها باران بارید، و گیاهان سبز شد، و شتران فربه گشتند و چربی بسیار آوردند، و آن سال را (سال فتیق) نامیدند»[۱].
اول: اینکه در سندش شخصی به نام «سعید بن زید» هست که حفاظ حدیث او را ضعیف دانستهاند. یحیی بن سعید در مورد او گفته است: «ضعیف است» و نسائی گفته است: «راوی قوی نیست»[۲]، و ابن حجر حالش را با اختصار چنین توصیف کرده است: «راستگوست اما دارای اوهام است»[۳].
و این در حالیست که به تنهایی حدیثی را روایت نکند، اما کسیکه دارای چنین اوصاف باشد اگر به تنهایی حدیثی را روایت کند، روایتش مقبول نخواهد بود، همانطور که این حالت در این حدیث وجود دارد.
علت دوم اینکه: در سندش شخصی دیگر به نام «ابو النعمان» ملقب به «عارم» است که او ثقه میباشد، اما در آخر عمرش دچار اختلاط گردیده بود[۴]، که حکم مختلطین در حدیث اینست که حدیثشان قبول نمیشود مگر آنچه قبل از اختلاط از آنها روایت شده است، و این حدیث را حافظ «دارمی» از او (عارم) روایت کرده است، و معلوم نیست که آیا این حدیث، قبل از اختلاط از او روایت شده است یا بعد از اختلاط، بنابر این در تصحیح روایت دارمی از عارم توقف میگردد.
دوم: آنچه از صحابه رضی الله عنهم ثابت شده اینست که هنگامی دچار قحط سالی میشدند و طلب باران مینمودند؛ یا در مسجد و یا در بیابان، الله را دعا میکردند.
سوم: (ثابت شده است که) گوشهای از سقف خانه ام المؤمنین عایشه رضی الله عنها خود مکشوف و باز بود، چنانکه در حدیث متفق علیه از خود ام المؤمنین روایت است که فرمود: «رسول الله صلی الله علیه و سلم نماز عصر میخواندند در حالیکه خورشید در اتاق بود و هنوز سایه وجود نداشت»[۵].
این حدیث دلالت میکند که قسمتی از سقف خانه عایشه (محل قبر پیامبر) باز بوده و خورشید از آنجا وارد اتاقی میگردیده، و تا آخر حیات ام المؤمنین سقف چنین بوده است، پس چگونه نیازی به آن داشتند که در سقف اتاق سوراخی جهت آسمان باز کنند؟! و این خود دلیلی است بر باطل و دروغ بودن قصه.
چهارم: این فعل در مورد آنچه ما با آنها نزاع داریم دلیل و حجت شده نمیتواند، برابر است که این عمل مشروع باشد یا غیر مشروع؛ زیرا این کار عبارت از فرود آوردن باران بر قبر پیامبر صلی الله علیه و سلم هست، و الله تعالی رحمت خود را بر قبرهای پیامبران و بندگان صالحینش میباراند، و در این کار هیچگونه سوال از ایشان یا درخواست و استغاثه نیست.
[۱]– این قصه را درامی (۱/۵۶) روایت کرده است.
[۲]– نگاه: میزان الإعتدال (۲/۱۳۸).
[۳]– نگاه: التقریب (۲۳۲۵).
[۴]– معنای اختلاط در اصطلاح محدثین اینست که راوی بسبب کلانسالی یا سبب دیگری دچار ضعف در عقل و حفظ خویش گردد. «مترجم»
[۵]– صحیح البخاری (۵۲۰)، و صحیح مسلم (۶۱۱).