استدلال ایشان بر زنده بودن پیامبر صلی الله علیه و سلم به آنچه بخاری در کتاب صحیح خود روایت نموده است که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: «من رَآنِی فِی الْمَنَام فسیرانی فِی الْیَقَظَه» یعنی: «هر کس مرا در خواب ببیند پس مرا در بیداری خواهد دید»[۱].
و میگویند: امکان دارد که پیامبر دیده شود. و به همین منظور حکایات و داستانهای دروغین از کسانیکه (به زعم خود) پیامبر را دیدهاند، نقل مینمایند.
جواب این شبهه و بیان پوچی و سستی آن از چند وجه میباشد:
اول: این حدیث به عنوان تشبیه و تمثیل ذکر شده است، یعنی: هر کس مرا در خواب ببیند مانند اینست که مرا در بیداری دیده است، یعنی: مرا به صورت حقیقیام مشاهده نموده است، چون شیطان نمیتواند خود را به شکل رسول الله صلی الله علیه و سلم بسازد.
و حدیث مذکور را امام مسلم و غیره نیز روایت نمودهاند مگر به این لفظ «فسیرانی فی الیقظه أو فکأنما رآنی فی الیقظه»[۲]. «پس مرا در بیداری خواهد دید، یا مانند اینست که مرا در بیداری دیده است». یعنی: راوی شک کرده است که کدام یک از این دو جمله را شنیده است.
اما آن روایتی که با جزم (بدون شک) جملۀ «فَسَیَرَانِی فِی الْیَقَظَهِ» ر ذکر نموده است، روایتی شاذ و غیر محفوظ است.
و دلیل اینکه آن روایت شاذ بوده اینست که: حدیث در خواب دیدن رسول الله صلی الله علیه و سلم را چهارده تن از صحابه روایت کردهاند که نامهایشان قرار ذیل است:
ابو قتاده[۳]، ابن مسعود[۴]، ابو جحیفه[۵]، انس[۶]، ابو سعید[۷]، ابو بکره[۸]، جابر[۹]، ابن عباس[۱۰]، حذیفه[۱۱]، طارق بن اشیم[۱۲]، ابو هریره[۱۳]،
براء بن عازب[۱۴]، عبدالله بن عمرو[۱۵]، مالک بن عبدالله الغثمی[۱۶] رضی الله عنهم.
و همه این چهارده صحابی بر لفظ «من رَآنِی فِی الْمَنَام فقد رَآنِی فَإِن الشَّیْطَان لَا یتَمَثَّل بِی» یا نزدیک به این لفظ مانند: «فَقَدْ رَأَى الْحَقَّ» اتفاق دارند.
فقط در روایت ابو هریره رضی الله عنه اختلاف نمودهاند، که آن را از ابو هریره پنج تن از اصحابش روایت کردهاند، چهار تن از آنها آن را با لفظ «فَقَدْ رَآنِی» که لفظ جماعت هست روایت نمودهاند، و آن چهار تن عبارتند از: محمد بن سیرین[۱۷]، و کلیب الجرمی[۱۸]، و عبدالرحمن مولی الحرقه[۱۹]، و ابو صالح[۲۰] میباشند.
فقط اختلاف در روایت ابو سلمه از ابو هریره وارد شده است، که آن را محمد بن عمرو از ابو سلمه به لفظ «فَقَدْ رَأی الْحَقَّ»[۲۱] که البته با لفظ جماعت موافقت دارد، روایت نموده است. وامام زهری نیز آن را از ابو سلمه روایت نموده و در روایت وی اختلاف وارد شده است، آن را چهار تن از اصحاب زهری هریک: یونس و عقیل و زبیدی و پسر برادر زهری از او روایت کردهاند، که روایت عقیل[۲۲] و زبیدی[۲۳] و پسر برادر زهری[۲۴] به لفظ «فسیرانی فی الیقظه أو فکأنما رآنی فی الیقظه» (یعنی: به طریق شک) میباشد.
و از اینجا هم فقط در روایت یونس اختلاف حاصل گردیده است، که آن را ابن وهب[۲۵] با همان لفظ جماعت از زهری روایت نموده است یعنی به لفظ «فسیرانی فی الیقظه أو فکأنما رآنی فی الیقظه».
و انس بن عیاض[۲۶] آن را از یونس از زهری به لفظ: «فَقَدْ رَأی الْحَقَّ» روایت کرده است.
و فقط ابن مبارک با این دو، اختلاف روایت دارد[۲۷] که آن را به صیغه جزم یعنی: «فَسَیَرَانِی فِی الْیَقَظَهِ» روایت کرده است، و این یگانه طریقی است که از بین تمام روایات و احادیث سابقه به لفظ جزم روایت شده است.
حالا دیگر جای ذرهای شک نمیماند که لفظ: «فَسَیَرَانِی فِی الْیَقَظَهِ» محفوظ نیست؛ زیرا آن لفظ از روایت ابن مبارک از یونس از زهری است، که با روایت دیگر اصحاب یونس از زهری اختلاف دارد، و همچنین با روایت اصحاب زهری از ابو سلمه اختلاف دارد، و نیز با روایات اصحاب ابو سلمه از ابو هریره هم اختلاف دارد، و نیز مخالف با روایات اصحاب ابو هریره رضی الله عنه از پیامبر صلی الله علیه و سلم است، همچنین مخالف با روایات سیزده تن از اصحاب رسول الله صلی الله علیه و سلم میباشد.
دوم: علما در تفسیر این حدیث بر چندین قول اختلاف نمودهاند:
- گفتهاند: آن بر سبیل تمثیل و تشبیه است.
- گفتهاند: معنای آن اینست که در بیداری تفسیر خوابش را خواهد دید.
- گفتهاند: آن خاص به مردمانی است که در زمان پیامبر صلی الله علیه و سلم بودند.
- گفتهاند: معنای آن اینست که در روز قیامت با خصوصیتهای زیادتر رسول الله صلی الله علیه و سلم را خواهد دید.
- و گفتهاند: معنای آن اینست که رسول الله صلی الله علیه و سلم را در آئینه خواهد دید، و این دورترین تفسیرهاست.
سوم: اگر معنای آن، دیدن حقیقی و گفتگو با رسول الله صلی الله علیه و سلم بعد از وفاتشان باشد، لازمۀ آن اینست که صحبت پیامبر (صحابی گردیدن) بعد از وفاتشان باقی و ممکن است، و این از باطلترین باطلهاست.
چهارم: اگر معنای آن، چنان باشد که قبر گرایان برداشت کردهاند، پس سزاوارترین مردم و بیشترین کسانیکه رسول الله صلی الله علیه و سلم را بعد از وفاتشان باید میدیدند: صحابه کرام و تابعین و ائمه مسلمیناند، در حالیکه از هیچ یک از آنها، چنین چیزی ثابت نگشته که در بیداری پیامبر را دیده باشند، و هیچکدامشان از این چنین واقعه خبر نداده است، و هرگز از حدیث این چنین مفهوم را هم نگرفتهاند.
و این خود دلیلی است بر بطلان چیزی که آنها به آن استدلال میجویند.
[۱]– صحیح البخاری، حدیث شماره (۶۹۹۳).
[۲]– صحیح مسلم، حدیث شماره (۲۲۶۶).
[۳]– بخاری (۶۹۹۶)، و مسلم (۲۲۶۷).
[۴]– ترمذی (۴/۵۳۵)، و ابن ماجه (۲/۱۲۸۴).
[۵]– ابن ماجه (۲/۱۲۸۴)، و غیره.
[۶]– بخاری (۶۹۹۴).
[۷]– بخاری (۶۹۹۷).
[۸]– ابن عدی در کتاب «الکامل» (۲/۲۰۹).
[۹]– مسلم (۲۲۶۸).
[۱۰]– ابن ماجه (۲/۱۲۸۵).
[۱۱]– تاریخ بغداد (۸/۳۳).
[۱۲]– احمد (۳/۴۷۲)، وغیره.
[۱۳]– بخاری (۱۱۰)، و مسلم (۲۱۳۴).
[۱۴]– مسند رویانی (۴۳۵).
[۱۵]– طبرانی در کتاب «المعجم الأوسط» (۶۰۸)، و «مجمع الزوائد» (۷/۱۸۱).
[۱۶]– طبرانی در کتاب «المعجم الکبیر» (۱۹/۲۹۷).
[۱۷]– صحیح مسلم (۲۲۶۶).
[۱۸]– مسند احمد (۲/۲۳۲).
[۱۹]– سنن ابن ماجه (۲/۱۲۸۴).
[۲۰]– صحیح البخاری (۱۱۰).
[۲۱]– مسند احمد (۲/۲۶۱).
[۲۲]– معجم ابن المقری (باب من اسمه عبدالله) (۹۸۲).
[۲۳]– مسند شامیین (۱۷۱۲).
[۲۴]– صحییح مسلم (۲۲۶۷).
[۲۵]– صحیح مسلم (۲۲۶۶).
[۲۶]– صحیح ابن حبان (۷/۶۱۷ به ترتیب ابن بلبان).
[۲۷]– صحیح بخاری (۶۹۹۳).