استدلال آنها بر جایز بودن توسل به هر فردی زنده یا مرده به حدیثی که امام احمد و ابن ماجه درباره دعای خروج به سوی مسجد روایت کردهاند، که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: «هر کس از خانهاش به سوی نماز خارج شود و بگوید: الهی! من از تو به حق سائلین (پرسندگان) بر تو، و به حق این قدمهایم که به سویت میزنم، سوال دارم…» تا آخر حدیث[۱].
رد بر این شبهه و بیان بطلانش از چند وجه میباشد:
اول: این حدیث صحیح نیست؛ زیرا در سند آن (عطیه العوفی) وجود دارد که فردی ضعیف الحدیث است، امام ذهبی در کتاب (الکاشف) درباره وی گفته است: «(ائمه حدیث) او را فردی ضعیف دانستهاند»[۲]. و ابن حجر در کتاب (التقریب) گفته است: «او راستگو است، مگر در روایت زیاد خطا میکند، علاوه بر آن شیعی و مدلس بوده است»[۳]. و «عطیه العوفی» (با اینکه مدلس است) در این حدیث با صراحت تحدیث ننموده است.
اما آنچه «(ابن السنی) در کتاب (اذکار الیوم و اللیله)»[۴] از بلال رضی الله عنه به شبیه این حدیث روایت نموده است، آن هم ضعف و نکارتش شدیدتر است. در سند آن (الوازع بن نافع العقیلی) قرار دارد که خیلی ضعیف هست. امام بخاری درباره وی گفته است: «منکر الحدیث است» و امام بخاری – در بیان منهج خود در جرح و تعدیل – گفته است: «هرکه دربارهاش (منکر الحدیث) بگویم، روایت کردن از او حلال نمیباشد» و امام نسائی در مورد او گفته است: (متروک است)[۵].
(متروک: کسیکه ائمه حدیث روایت از او را ترک نمودند بسبب ضعف شدیدش).
دوم: قطعا در حدیث دلیلی بر جواز توسل به مخلوق نیست، بلکه در آن درخواست از الله به حق سائلین و به حق روندگان در اطاعت الله است، و حق سائلین این است که آنچه سوال نمودند برایشان بدهد، و حق روندگان اینست که: پاداش قدمهایشان را بدهد. و این حقی است که الله سبحانه و تعالیه خود بر نفسش واجب نموده است، نه اینکه آنها آن حق را بر او واجب کرده باشند؛ زیرا مخلوق حق ندارد که بر خالق خویش چیزی را واجب گرداند.
سوم: هرگاه اگر حق سائلین اجابت سوال، و حق عابدین پاداش عمل باشد، پس هریک اجابت و پاداش دادن فعلی از افعال الله – جل و علا – میباشد، در نتیجه در اینجا سوال از الله به افعالش میباشد نه به ذات مخلوقین، مانند استعاذه نمودن در این قول رسول الله صلی الله علیه و سلم: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِرِضَاکَ مِنْ سَخَطِکَ، وَبِمُعَافَاتِکَ مِنْ عُقُوبَتِکَ»[۶]. یعنی: «پروردگارا! از خشم و غضبت به رضایت تو پناه میبرم، و از عقوبت و عذابت به عفو و گذشت تو پناه میبرم».
پس استعاذه (پناه بردن) به «عفو و گذشت الله» که آن (عفو و گذشت) فعل او تعالی است مانند درخواست به «پاداش دادن الله» است که آن هم فعل او تعالی است.
چهارم: نهایت آنچه در این حدیث است – اگر استدلالشان به آن صحیح باشد – وسیله جستن به سوی الله به ذوات (اشخاص) میباشد، و (روشن است) کسیکه به او سیله جسته میشود «مطلوب به» است نه «مطلوب منه» (مطلوب به: خواسته شده به وسیله او. مطلوب منه: خواسته شده از نزد او)، پس این کار – یعنی: وسیله جستن به ذوات و اشخاص – یک نوع بدعتی است، و هرگز در آن دلیلی بر جواز استغاثه به مردگان و طلب از آنها نیست؛ زیرا استغاثه به کسی: طلب از اوست، نه طلب به وسیله او، چنانکه تفصیل این مسأله در اصل شانزدهم گذشت.
[۱]– احمد (۳/۲۱)، و ابن ماجه (۱/۲۵۶) و غیره این حدیث را روایت کردهاند.
[۲]– الکاشف (۲/۲۷).
[۳]– التقریب (۴۶۴۹).
[۴]– عمل اللیوم و اللیله، باب ما یقول اذا خرج من الصلاه (۸۴).
[۵]– نگاه: میزان الإعتدال (۴/۳۲۷).
[۶]– این حدیث را مسلم در صحیح خویش (۴۸۶) روایت کرده است.