شبهه اول در مورد سلفیت

شبهۀ اول

سلف معصوم نیستند و فهم آنان از نصوص یک منبع بشری است. بنابر این نمی‏توان آن را با مفهومی مقایسه کرد که منبع آن وحی است، پس چگونه فهم سلف را مانند وحی واجب الاتباع می‏دانید؟

از این رو بین شریعت و فقه باید فرق گذاشت، چون شریعت یک منبع الهی است که پیروی از آن واجب می‏باشد، اما فقه یک منبع بشری است که الزامی([۱]) در اطاعت از آن نیست، و فهم سلف از فقه بشری به شمار می‌رود.

دکتر احمد کمال ابو المجد می‏ گوید: همه انسان‏ها پاره‏ای از سخنان شان پذیرفته می‏شود و پاره‏ای رد می‏شود و به گفته‏ ها و کارهای شان اعتراض می‏گردد و مورد مناقشه قرار می‏گیرند([۲]).

و دکتر محمد سلیم العوا: کلام فقها شریعت به شمار نمی‏آید و از آن به عنوان دین استدلال نمی‏ شود و بلکه به عنوان نوعی استنباط از نصوص شرعی مورد استدلال قرار می‏ گیرد و راهی است برای بهتر فهمیدن این نصوص و کیفیت به کارگیری آن، اما این فهم و دیدگاه معصوم نیست و همان طور که ممکن است درست باشد گاهی نادرست خواهد بود([۳]).

و جمال الدین عطیه تاکید میکند که: «نوشته‏ های فقهی جز اجتهاداتی بشری چیزی بیش نیست، و الزام شرعی ندارند».([۴])

پاسخ به شبهۀ اول:

این ادعا که سلف معصوم نیستند، هیچ کسی در آن اختلافی ندارد و گر کسی ادعا کند که سلف معصوم هستند ادعایش قابل توجیه نخواهد بود و هیچ کس نگفته که سلف معصومند یا اوامر افرادی غیر از پیامبران قطعاً باید اطاعت شود. بلکه شیخ الاسلام ابن تیمیه می‏گوید: همه مسلمین به این اتفاق دارند که فرمان هیچ کسی جز پیامبران واجب الاتباع نیست([۵]).

و می‏گوید: همه‏ای سلف و ائمه‏ای دین از همه گروه‏ها بر این اجماع کرده‌اند که غیر از رسول الله -صلی الله علیه وسلم- هیچ کسی معصوم و مصون از گناه و اشتباه نیست([۶]).

اما اگر سلف بر امری اجماع کنند، اجماع آنها حجت است و اجماع آنها معصوم به شمار می‏آید، چون رسول اکرم -صلی الله علیه وسلم- می‏ فرماید: «امت من بر گمراهی اتفاق نخواهد کرد»([۷]).

بنابر این، مذهب آنها در صورت اجماع حق خواهد بود. از این رو شیخ الاسلام -رحمه الله- می‏گوید: اجماع آنها معصوم است، اگر اختلاف کردند حق خارج از آنها نیست و می‌توان در بخشی از گفته ‏های آنها حق را جستجو کرد، و به خطا بودن قولی از اقوال آنان حکم نمی‏شود مگر اینکه قرآن و سنت بر خلاف آن باشد([۸]).

پس گرچه آحاد آنان ممکن است به خطا بروند اما امکان ندارد که فردی از آنها در مورد کتاب خدا اشتباهی بگوید و باقی آنان مطلب درست و صحیح را نگویند، پس این که دوران آنها از گویندۀ حق خالی باشد و همه خلاف حق را بگویند، محال و غیر ممکن است([۹]).

از این رو این قاعده به میان می‏آید که می‏گوید: (اجماع سلف در فهم نصوص معتبر است) و بنابر همین سلف صالح «أهل السنه والجماعه» نامیده شده‌اند، چون آنها به سنت که مفسّر قرآن و به اجماع صحابه بر معانی آن تمسک می‏جویند، و آنها همه بر این اتفاق کرده و متفرق نشده‌اند از این رو «أهل السنه والجماعه» نامیده شده‌اند([۱۰]).

 

[۱]– ن. ک. الثقافه العربیه الإسلامیه بین الأصاله والمعاصره. قرضاوی، ص۶۳- ۶۸٫

[۲]– حوار لا مواجهه، ص۸۶٫

[۳]– الفقه الإسلامی فی طریق التجدید ص۱۸۵٫

[۴]– نحو فقه جدید للأقلیات ص۶۲٫

[۵]– بغیه المرتاد. ص۴۹۵٫

[۶]– جامع الرسائل.ص۲۶۶٫

[۷]– ترمذی کتاب الفتن. و آلبانی در صحیح الجامع ۱۸۴۸ آن را صحیح دانسته است.

[۸]– مجموع الفتاوی ۱۳/۲۴٫

[۹]– إعلام الموقعین ۴/۱۵۵٫

[۱۰]– الاعتصام، شاطبی ۲/۲۶۰-۲۶۴٫

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …