سی وسومین پایه از پایه‌های ایمان: شمردن نعمت‌های خداوند متعال و واجب بودن شکرگذاری از آن‌ها

زیرا الله تعالى می­فرماید: ﴿وَقُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ…﴾ [الإسراء: ۱۱۱]. «و بگو: شکر[۱] و ستایش از آن خداوند است…». و همچنین می­فرماید: ﴿وَإِن تَعُدُّواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ لَا تُحۡصُوهَآ﴾ [النحل: ۱۸]. «… و اگر نعمت‌های الله را بشماری قابل به شمردن آنها نخواهی بود…». و نیز می‌فرماید: ﴿وَأَمَّا بِنِعۡمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثۡ ١١﴾ [الضحی: ۱۱]. «و [ای پیامبر] نعمت­های پروردگارت را بازگو کن». و این قول الله تعالى: ﴿فَٱذۡکُرُونِیٓ أَذۡکُرۡکُمۡ وَٱشۡکُرُواْ لِی وَلَا تَکۡفُرُونِ ١۵٢﴾ [البقره: ۱۵۲]. «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و شکر مرا بجا آورید و کفر نورزید». به غیر از این آیات، الله تعالی در جاهای دیگری نیز این مطلب را بیان فرموده است.

و حدیث ابوذر رضی الله عنه که آورده است: «کَانَ النَّبِیُّ ج إِذَا أَخَذَ مَضْجَعَهُ مِنْ اللَّیْلِ قَالَ اللَّهُمَّ بِاسْمِکَ أَمُوتُ وَأَحْیَا فَإِذَا اسْتَیْقَظَ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَحْیَانَا بَعْدَ مَا أَمَاتَنَا وَإِلَیْهِ النُّشُورُ»[۲]. «پیامبر  صلی الله علیه وسلم وقتی به رخت‌خواب می­رفت می­فرمود: یا الله به اسم تو می­میرم و زنده می­گردم و وقتی بیدار می­شد می­فرمود: شکر و ستایش برای خداوندی است که ما را بعد از مردن(خواب) زنده نمود و بسوی وی نشر داده می­شویم». و حدیث صهیب رضی الله عنه از پیامبر  صلی الله علیه وسلم : «عَجَبًا لأَمْرِ الْمُؤْمِنِ إِنَّ أَمْرَهُ کُلَّهُ خَیْرٌ وَلَیْسَ ذَاکَ لأَحَدٍ إِلاَّ لِلْمُؤْمِنِ إِنْ أَصَابَتْهُ سَرَّاءُ شَکَرَ فَکَانَ خَیْرًا لَهُ وَإِنْ أَصَابَتْهُ ضَرَّاءُ صَبَرَ فَکَانَ خَیْرًا لَهُ»[۳]. «کار مؤمن شگفت‌آور است، زیرا تمام امورش برایش خیر است و جز برای مؤمن برای کسی دیگر این امر وجود ندارد، وقتی به او خوشی می­رسد شکر می­کند که [این شکر] برای او خیر است و وقتی به او سختی می­رسد صبر می­نماید که [این صبر نیز] برای او خیر است».

امام بیهقی رحمه الله  آورده است: ابو الحسن الکندی القاضی سروده[۴]:

إذا کنت فی نعمه فارعها   فإن الـمعاصی تزیل النعم

«اگر نعمت داشتی و در توانمندی بودی پس از آن محافظت کن، همانا گناهان نعمت‌ها را از بین می­برند».

سری گفته است: «شکر نعمت است و شکر بر نعمت نیز نعمت است، پس هرگز شکرگذاری به انتها نمی­رسد»[۵] و امام شافعی رحمه الله  در اول کتابِ الرساله آورده است: «شکر و ستایش خدایی را سزد که شکر نعمتی از نعمت‌هایش ادا نمی­گردد مگر اینکه شکر آن [شکر گذاری نیز] نعمتی است که بر ادا کننده واجب است».

امام بیهقی رحمه الله  آورده است محمود الوراق شعری سروده[۶]:

لئن کان شکری نعمه الله نعمه   علی له فی مثلها یجب الشکر
فکیف یصح الشکر إلا بفضله   وإن طالت الأیام واتصل العمر
إذا مس بالسراء عم سرورها   وإن مس بالضراء أعقبها الأجر
وما منهما إلا له فیه منه   تضیق بها الأوهام والبر والبحر

«اگر شکر نعمت خداوند توسط من خود شکری باشد، بر من مثل خودش شکر واجب است، پس چگونه شکر صحیح می­شود مگر به فضلش، و اگر چه روزها بگذرد و عمر طول بکشد، وقتی شادی پیش می­آید تمامی آن خوشی است، و اگر ناراحتی پیش بیاید در پس آن اجرِ [اخروی] است، و از آن چیزی نیست مگر آنچه برای آن در آن است، [برای ادای آن] فکرها و خشکی و دریا درمانده می­شوند».

خارج از مطالبی که امام بیهقی رحمه الله  آورده است جماعتی دو بیت سروده­اند[۷]:

إذا کان شکری نعمه الله نعمه   علی له فی مثلها یجب الشکر
فما لی عذر أنی مقصر   وعذری إقراری بأن لیس لی عذر

«چنانچه شکر نعمت خداوند توسط من خود شکری داشته باشد، بر من نیز مانند آن شکری واجب است، عذری ندارم مگر این که کوتاهی نموده­ام، و عذر من این است که اقرار می­کنم برای من عذری نیست».

 

 

 

[۱]– در زبان عربی «حمد» شکری است که با زبان و دل باشد ولی «شکر» به جز تشکر با زبان و دل به این معنی است که بازای نیکی که به شخص شده است، آن شخص کاری را نیز برای تشکر انجام دهد.(مترجم)

[۲]– صحیح بخاری: ۶۳۲۵- ۷۳۹۵؛ صحیح مسلم: ۷۰۵۹- ۷۰۶۲٫

[۳]– صحیح مسلم: ۷۶۹۲٫

[۴]– شعب الإیمان: ۴۵۵۹٫

[۵]– شعب الإیمان: ۴۴۰۹٫

[۶]– شعب الإیمان: ۴۴۱۲٫

[۷]– شعب الإیمان: ۴۴۱۲٫

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …