علامه اقبال از یاران خاص سید سلیمان است و در نامههای متعددی به عظمت، دانش و پژوهشگری سید سلیمان اعتراف مینماید.
در یکی از نامههایش مینویسد:
«بعد از مولانا شبلی شما «استاذ الکل» هستید»([۱]).
در نامهای دیگر مینویسد:
«فرهاد نهر علوم اسلامی امروزه در هند به جز سید سلیمان کسی دیگر نیست»([۲]).
در نامهای دیگر خطاب به سید سلیمان چنین مرقوم میدارد:
قلندران که به راه تو سخت میکوشند | ز شاه باج ستاند و خرقه میپوشند | |
به خلوتاند و کمندی به مهر و مه پیچند | به خلوتاند و زمان و مکان در آغوشند | |
درین جهان که جمال تو جلوهها دارد | ز فرق تا به قدم دیده و دل و گوشند | |
به روز بزم سراپا چو پرنیان و حریر | به روز رزم خود آگاه و تن فراموشند([۳]) |
مولانا سعید اکبر آبادی مینویسد:
«بزرگترین سعادت مولانا شبلی این بود که او را شاگردی همچون سید سلیمان ندوی میّسر گردید. شاگردی که در وسعت مطالعه، ذوق تحقیق و اندیشه والا، جانشین واقعی استاد است. او دارای صفات و کمالات دیگری نیز مانند تشرّع، تدّین و قناعت است که معاصرین وی نیز معترفاند. مهمتر اینکه در مزاج و طبیعت وی استقلال، آشتیپذیری و قناعت وجود داشت، در هر مجلسی که حضور داشت صدر بزم آن و در هر انجمنی شمع جمع آن به حساب میآمد»([۴]).
پس از وفات وی شخصیتهای زیادی در مورد وی پیامهایی فرستادند و اعلامیههایی صادر کردند که از آن میان به نظریههای چند نفر بسنده میشود:
«وفات علامه ندوی نه فقط برای هند و پاکستان بلکه برای تمام جهان اسلام زیانی جبرانناپذیر است. او عضو اکادمی ادبیات عربی در قاهره و به عنوان دانشمندی که زبان عربی را میدانست و با آن آشنا بود مورد احترام بود».
«ما از وفات علامه سید سلیمان ندوی بسیار اندوهگین و متأثریم، ولی اندوه و تأثر بیشتر ما در مورد علوم و دانشهایی است که همراه با او دفن گردید».
«همپایه مولانا سید سلیمان ندوی نه فقط در پاکستان بلکه در تمام جهان اسلام موجود نیست».
«خدمات ارزندهای که سید سلیمان ندوی برای تدوین تاریخ اسلام انجام داد، برای همیشه با نگاه تقدیر و تشکر به آن نگریسته خواهد شد».
ملت پاکستان با وفات سید سلیمان ندوی از اندیشمندی بزرگ محروم شد. شخصیتی که تمام زندگی خویش را برای اعتلای اسلام وقف کرده بود.
[۱]– مکاتیب اقبال ۱ / ۸۰٫
[۲]– نامههای اقبال ۱ / ۱۶۶٫
[۳]– نامههای اقبال ۱ / ۱۴۰٫
[۴]– بیست مسلمان بزرگ / ۸۴۲٫