سیاست در اصطلاح

سیاست در اصطلاح

فقها سیاست را به دو قسمت تقسیم کرده‌اند:

سیاست ستمکارانه، که شرع آن را حرام نموده است.

سیاست عادلانه، که حق را از ظالم می‌گیرد، و بسیاری از ستم‌ها را دفع می‌کند، و جلوی اهل فساد را می‌گیرد، و با آن به مقاصد شرعی می‌رسد.([۱])

پس سیاست شرعی یعنی سیاست عادلانه‌ای که برای اقامه‌ی دین الله در زمین عمل می‌کند و اصلاح احوال مردمان در امور دینشان تا اینکه کلمه الله بالاتر باشد، و عدل در بین مردم اقامه گردد و در همه‌ی شئون زندگی‌شان شریعت اسلام حاکم گردد، الله تبارک و تعالی می‌فرماید: ﴿یَٰدَاوُۥدُ إِنَّا جَعَلۡنَٰکَ خَلِیفَهٗ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَٱحۡکُم بَیۡنَ ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ ٱلۡهَوَىٰ فَیُضِلَّکَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَضِلُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ لَهُمۡ عَذَابٞ شَدِیدُۢ بِمَا نَسُواْ یَوۡمَ ٱلۡحِسَابِ٢۶﴾ [ص: ۲۶]

«ای داوود! ما تو را در زمین خلیفه (= فرمانروا) قرار دادیم، پس به حق در میان مردم داوری کن، و از هوای (نفس) پیروی نکن که تو را از راه الله گمراه می‌کند، بی‌گمان کسانی‌که از راه الله گمراه می‌شوند، به خاطر آنکه روز حساب را فراموش کردند، عذاب شدیدی (در پیش) دارند».

امام ابن کثیر می‌گوید: «این وصیتی از طرف الله عزّ وجل برای والیان امر است که بین مردم به حقی که از نزد الله تبارک و تعالی نازل شده است حکم کنند و از آن منحرف نشوند و در نتیجه از راه الله گمراه گردند، و به تحقیق الله تبارک و تعالی به کسی که از راه او گمراه گردد و روز حساب را فراموش کند به وعیدی مؤکد و عذابی شدید وعده داده است».

و الله تعالی می‌فرماید﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ یَأۡمُرُکُمۡ أَن تُؤَدُّواْ ٱلۡأَمَٰنَٰتِ إِلَىٰٓ أَهۡلِهَا وَإِذَا حَکَمۡتُم بَیۡنَ ٱلنَّاسِ أَن تَحۡکُمُواْ بِٱلۡعَدۡلِۚ إِنَّ ٱللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُم بِهِۦٓۗ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ سَمِیعَۢا بَصِیرٗا۵٨﴾ [النساء: ۵۸]

«بی‌گمان الله به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحبان آن‌ها باز گردانید و هنگامی‌که میان مردم داوری می‌کنید، به عدالت داوری کنید، در حقیقت، نیکو چیزی است که الله شما را به آن اندرز می‌دهد، بی‌گمان الله شنوای بیناست».

شیخ الاسلام ابن تیمیه می‌گوید: «این آیه درباره‌ی والیان امر نازل شده است؛ بر آنان است که امانت‌ها را به صاحبان آن‌ها باز گردانند، و هنگامی‌ که میان مردم داوری کردند به عدالت داوری کنند».

و می‌گوید: «پس مقصود این است که بر والیان اصلاح دین مردم واجب است، -که اگر آن را از دست بدهند، دچار زیان و خسارت آشکاری می‌شوند و نعمت‌های دنیوی‌شان به آنان نفعی نخواهد رساند- و اصلاح کردن امر دنیایشان که دین به پا داشته نمی‌شود مگر بوسیله آن».

و مادامی‌که این سیاست و این مقصد عظیم به اتمام نمی‌رسد و آنطور که حق بپا داشتنش است بپا داشته نمی‌شود، مگر بوسیله‌ی قوّت و امارت و دولت و ولایت، پس باید که امام نصب گردد، و دولت مسلمان، برای حمایت دین و سیاست دنیوی به وسیله آن بپا گردد، و دلایل مبنی بر اهمیت این موضوع و واجب بودن آن بسیار است که مخفی نمی‌باشد، و در باب بعدی دلایلی از آن را ذکر خواهیم کرد ان شاء الله تعالی.

 

[۱]– نگاه کن به: القاموس ولسان العرب.

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …