«سپاهیان کورش پس از صدور فرمان، از جا حرکت کردند. از بستر رودخانه وارد دیوار ضخیم شدند و از آن گذشتند و به شهر سرازیر شدند. هرکس در راه دیده مىشد یا در زیر تیغ سربازان کشته مىشد و یا دیوانهوار فرار مىکرد.» گاداتاس و سربازانش چون درها را گشوده یافتند به سر قراولان تاختند و هرکس را یافتند از دم تیغ گذراندند تا به شخص سلطان رسیدند. پادشاه آشور سراسیمه به پا ایستاده و قداره خود را از غلاف کشیده و مات و متحیر بود. عدهاى از سربازان گاداتاس و گوبریاس بر او حمله بردند و شاه و عموم حضار را از پاى درآوردند. تنى چند از آنان پا به فرار گذاردند و عدهاى حمله آوردند ولى به احدى فرصت داده نشد و جملگى به خاک هلاک افتادند. کورش به سوارهنظام و سربازان خود امر داد هرکه در کوچهها یافتند بکشند و به جارچیان که زبان آشورى مىدانستند فرمان داد ندا برآورند که مردم در خانه خویش بمانند و قدم بیرون ننهند و الّا خونشان هدر است.»[۵]
======================================
[۵]. گزنفون،کوروشنامه، ترجمه رضا مشایخى، تهران: انتشارات علمى و فرهنگى، ۱۳۸۶، ص ۲۱۴-۲۱۵
مقاله پیشنهادی
خودت تاریخ خود را بنویس
در شدت گرما و ساعتی قبل از نماز ظهر، در حرم نشسته بودم؛ دیدم پیرمردی …