{وَلَوْ شَاء رَبُّکَ لآمَنَ مَن فِی الأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعاً أَفَأَنتَ تُکْرِهُ النَّاسَ
حَتَّى یَکُونُواْ مُؤْمِنِینَ (۹۹)}.
«و اگر پروردگار تو میخواست، قطعا هر که در زمین است همه یکجا ایمان میآوردند» به طوری که همه برایمان یکدل و یکدست میبودند و در آن هیچ پراکندگی و اختلافی نمیداشتند ولی پروردگار تو این امر را نخواست زیرا ایمانی اینچنین، مخالف مصلحتی است که خدای سبحان آن را اراده دارد، اینمصلحت؛ همانا حکمت بالغه پروردگار در این است که قضیه ایمان را به اختیار انسان واگذارد «آیا تو» ای محمد صلّی الله علیه و آله و سلّم! «مردم را به اکراه وامیداری تا مؤمن شوند؟» بدان که نه این کار در وسع و توان توست و نه جزء تکالیف تو زیرا در امر پذیرفتن دین هیچگونه اجباری نیست و سنت الهی بر آن رفته که فاسقان ستمگر متکبر و گردنکش را هدایت نکند.