سوده دختر زمعه رضی الله عنها

سوده دختر زمعه رضی الله عنها

خداوند متعال فرموده است:

﴿رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِنَا أُمَّهً مُسْلِمَهً لَکَ وَأَرِنَا مَنَاسِکَنَا وَتُبْ عَلَیْنَا إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ﴾ (البقره: ۱۲۸).

((ای پروردگار! ما دو نفر را چنان کن که مخلص ومنقاد فرمان تو باشیم و از فرزندان ما ملت وجماعتی پدید آور که تسلیم تو باشند وطرز عبادت خویش را به ما نشان بده وبر ما ببخشای، بی گمان تو بس توبه پذیر ومهربانی)).

آغاز شگفت انگیز

بر اثر ستم مشرکین مکه پیامبر صلی الله علیه وسلم اصحاب ویارانش را دستور داد تا به حبشه هجرت کنند، سوده اسلام آورده بود شوهرش سکران بن عمرو اسلام را پذیرفت وسوده وشوهرش جزء آن هشت نفر از بنی عامر بودند که در هجرت دوم، سرزمین واموال خود را در مکه ترک کرده واز طریق دریا راهی حبشه شدند، زیرا نجاشی پادشاه حبشه پادشاهی مهربان وجوانمرد بود.

سوده مدت زمانی را در حبشه سپری کرد، بعد به مکه برای ادامه دادن راه صلح واسلام بازگشت.

این آغاز داستان زندگی سوده بود، اما زندگی نامه سوده بیشتر از این است که اکنون از آن سخن می گوییم[۱].

سوده خواب می بیند

سوده به شوهرش سکران بن عمرو گفت: پسر عمویم! دیشب خواب دیدم که پیامبر صلی الله علیه وسلم پای روی گردنم گذاشته است..!! بعد لحظه ای سکوت کرد وسپس سخنش را ادامه داد وتعبیر این خواب چیست؟!

سکران لحظه ای ساکت شد ودر مورد تعبیر خواب همسرش به فکر فرو رفت، سپس گفت: اگر خواب تو درست باشد، من می میرم و پیامبر صلی الله علیه وسلم با تو ازدواج خواهد کرد.

سوده تعبیری که شوهرش خواب او را کرده بود بعید دانسته و آن را نپذیرفت و اظهار نظری در مورد تعبیر همسرش ننمود.

بعد از مدتی سکران بن عمرو بیمار شد، سوده به تیمار داری و پرستاری از همسرش مشغول بود. در صبح یکی از روزها که سوده در کنار همسرش مشغول رسیدگی به او بود به شوهرش گفت: دیشب خواب دیدم که به پهلو دراز کشیده ام وماه همچون شیشه ای شکست و از آسمان روی من فرو ریخت… سوده لحظه ای سکوت کرد سپس به سخنش ادامه داد وگفت: تعبیر این خواب چیست؟!

سکران ببن عمرو به یاد خوابی افتاد که درگذشته ای دور همسرش برای او تعریف کرده بود، بعد گفت: ای سوده! من در بستر بیماری خواهم مرد، وپیامبر صلی الله علیه وسلم با تو ازدواج خواهد کرد.

سوده از تعبیری که شوهرش در مورد خواب به عمل آورد وحشت نمود وبا خودش گفت: این تعبیر درست نیست، و شوهرش را به حال خودش رها کرد.

دیری نگذشت که سکران چشم از جهان فروبست وسوده برای از دست دادن شوهرش که پسر عمویش بود، به شدت غمگین شد.

ازدواج

در آن روزها و درمیان آن همه اندوه وغم، ابوطالب عموی پیامبر صلی الله علیه وسلم وخدیجه در گذشتند وپیامبر صلی الله علیه وسلم ازدست دادن عمو وهمسرش به شدت غمگین بود.

اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم ناراحتی پیامبر را احساس نمودند وبه فکر چاره افتادند که چگونه پیامبر صلی الله علیه وسلم را از این وضعیت بحرانی وفضای افسرده برهانند.

بنابر این خوله دختر حکیم همسر عثمان بن مظعون یکی از زنان مهاجر به حبشه را نزد رسول اکرم صلی الله علیه وسلم فرستادند، خوله نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم آمد وگفت: ای پیامبر خدا! ترا می بینم که بر اثر ازدست دادن خدیجه خیلی غمگین هستی.

پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: آری، درست است خدیجه کدبانوی خانه ام و مادر فرزندانم بود.

خوله گفت: چرا با زنی ازدواج نمی کنی که جای خدیجه را پر کند؟! سپس گفت: می توانی با عایشه یا سوده ازدواج کنی، پیامبر صلی الله علیه وسلم بعد از کمی تأمل گفت: برو در مورد ازدواج من با آن دو صحبت کن.

خوله نزد سوده که درخانه پدرش بود رفت وگفت: آیا می دانی که خداوند چه خیر وبرکت بزرگی برایت آورده؟! سوده با تعجب از خوله پرسید آن خیر وبرکت چیست؟!

خوله گفت: پیامبر صلی الله علیه وسلم مرا فرستاده تا تو را برای او خواستگاری کنم. سوده بلا فاصله به یاد خوابی که دیده بود وتعبیری که شوهرش در مورد آن خواب کرده بود افتاد.

سوده گفت: دوست دارم این پیوند انجام گیرد!

نزد پدرم برو ومسئله را با او در میان بگذار.

خوله نزد پدر سوده وپیرمردی بود وچشمانش تار وضعیف شده بودند رفت و به او گفت: مرا محمد برای خواستگاری سوده فرستاده است.

پدر سوده گفت: مرد مناسبی است. سوده چه می گوید؟

خوله گفت: سوده راضی است ودوست دارد این پیوند صورت گیرد.

پدر سوده گفت: سوده را نزد من بیار، هنگامی که سوده آمد پدرش جریان را با او در میان گذاشت، سوده نیز موافقت نمود. آنگاه پدر سوده محمد صلی الله علیه وسلم را به خانه اش خواند ودختر خود را به عقد او در آورد و بدین صورت سوده پا به خانه محمد صلی الله علیه وسلم گذاشت. و آن حضرت صلی الله علیه وسلم از ازدواج با عایشه به خاطر کوچکی سنش منصرف گردید.

سوده دختر زمعه بن قیس عامری اولین زنی بود که پیامبر صلی الله علیه وسلم بعد از وفات خدیجه با او ازدواج کرد ونیز تا سه سال تنها زن پیامبر صلی الله علیه وسلم بود که بعد از گذشت سه سال پیامبر صلی الله علیه وسلم با عایشه ازدواج کرد واو را به خانه خود آورد[۲].

سوده زنی شریف وبزرگوار بود[۳] وکسی بود که به خاطر بالا بودن سنش نوبت خود را به عایشه هدیه نمود[۴].

سوده احادیث پیامبر صلی الله علیه وسلم را روایت می نمود وبخاری احادیث او را ذکر کرده است. ابن عباس نیز از سوده حدیث روایت می کرد.

روزی سوده به پیامبر صلی الله علیه وسلم گفت: ای رسول خدا! دیشب در نماز به شما اقتدا نمودم وشما چنان رکوع را طولانی کردید که من بینی ام را با دست گرفتم تا مبادا خون از بینی ام بیرون بیاید، رسول اکرم صلی الله علیه وسلم خوشحال شد وتبسم نمود.

هنگامی که پیامبر صلی الله علیه وسلم به مدینه تشریف آورد زید و ابورافع را به مکه فرستاد و به آنها دو شتر و پانصد درهم داد تا خانواده او را از مکه به مدینه بیاورند، زید وابو رافع به مکه رفته وفاطمه وام کلثوم وسوده بنت زمعه وام ایمن واسامه فرزند زید رضی الله عنهم را به مدینه آوردند.

سوده در ماه شوال سال پنجاه وچهار هجری یعنی چهل سال بعد از وفات رسول اکرم صلی الله علیه وسلم دار فانی را وداع گفت واز جهان چشم فرو بست. او عمر دراز خود را با عبادت وذکر الهی گذرانده بود.

رحمت خداوند بر ام المؤمنین سوده باد.

——————————————————————————–

[۱] برای سیره سوده به چند مرجع مراجعه نموده ایم که عبارتند از: سیر أعلام النبلاء ترجمه ۴۰ ج ۲ ص ۲۶۵، وأسد الغابه (۶/۱۵۷)ترجمه شماره (۷۰۷۲) و الإصابه ۴/۳۳۰ و الاستیعاب ۴/۳۱۷، وطبقات ابن سعد ج ۸ ص ۵۲ ک ۵۸ والبدایه والنهایه ۶/۰

[۲] سیر أعلام النبلاء ج ۲ ص ۲۶۵٫

[۳] سیر أعلام النبلاء ص ۱۶۵٫

[۴] بخاری ۹/۲۷۴، باب المرأه تهب یومها لزوجها.

مقاله پیشنهادی

محبت صحابه رضی الله عنهم

از علامت‌های ایمان عبارت‌اند از: محبت داشتن به تمام صحابه با قلب، و تعریف و …