سنتی است که تعدادی که به حد تواتر نمیرسند، آن را در عصر تابعین یا تبع تابعین از رسول خدا صلی الله علیه وسلم روایت کردهاند. پس، از دیدگاه احناف، این سنت، سنتی است که نه متواتر است و نه مشهور؛ اما از دیدگاه دیگران، آن است که متواتر نیست[۱]. این سنّت از دیدگاه جمهور مفید ظن راجح به صحت انتساب آن به رسول خداست، اما از دیدگاه ظاهریه و برخی از اهل حدیث، مفید علم است نه ظن. اما آیا این سنّت از ادلّهی احکام به حساب میآید تا عمل به آن واجب باشد، یا خیر؟ و اگر قایل به ایجاب باشیم، شرط لازم برای این امر چیست؟ جواب این سؤال چیزی است که در مبحث زیر داده خواهد شد[۲].
[۱]– مسلم الثبوت ۲/ ۱۱۱٫
[۲]– أصول سرخسی ۱/ ۳۲۱؛ الإحکام، ابن حزم ۱/ ۱۰۸ به بعد؛ محاضرات فی أصول الفقه الجعفری، ابوزهره، ص ۱۳۰ به بعد؛ شوکانی، ص ۴۹؛ المستصفی ۱/ ۹۳؛ ابن حجر، ص ۸- ۹، مسلم الثبوت ۲/ ۱۲۲؛ آمدی ۲/ ۴۷ به بعد.