سنت دومین منبع تشریع (اولین نسخه)

تردیدی نیست که سنت حیات و نور است، اما سنتی که باید از آن اطاعت کرد، کدام است؟

بدون شک سنتی که اطاعت از آن واجب و به سبب اطاعت آن فرد مورد ستایش قرار میگیرد و به علت مخالفت با آن مورد مذمت قرار میگیرد. سنت محمد است، یعنی علم و اعتقاد و قول و عمل و اخلاق و رفتار رسول الله ویارانش.

شیخ الإسلام ابن تیمیه  رحمه الله  می گوید: “سنت همان چیزی است که دلیلی شرعی وجود داشته باشد که براین دلالت نماید که این کار اطاعت از خدا و رسول خداست، خواه رسول الله آن کار را کرده یا در زمان ایشان انجام داده شده یا ایشان این کار را نکرده و در زمان ایشان انجام نیافته چون مقتضی برای انجام آن وجود نداشته یا مانعی از انجام یافتن آن وجود داشته است» (مجموع الفتاوی ۲۱ظ۳۱۷-۳۱۸ ).

حافظ ابن رجب رحمه الله میگوید: «سنت یعنی راه و روشی که در پیش گرفته میشود، پس سنت یعنی راه و روش اعتقادی و عملی و گفتارهای پیامبر و خلفای راشدین و سنت کامل همین است» (جامع العلوم و الحکم ابن رجب ۱/۲۶۳ ).

پس سنت یعنی پیروی باطنی و ظاهری از کارهای پیامبر و پیروی از راه مهاجرین و انصار» (مجموع الفتاوی ۳/۱۵۷ ).

تردیدی نیست که قرآن و سنت اولین منبع در تشریع اسلامی هستند اما قرآن بر سنت مقدم است چون کلام خداوند است و تلاوت آن عبادت و معجزهای است که هرگز انسانها همانند آن را نمیتوانند بیاورند، بنابراین از این لحاظ سنت در مرتبه پائین تری از قرآن قرار دارد، اما از لحاظ حجیت قرآن و سنت از یکدیگر جدا نیستند و از این لحاظ سنت با قرآن برابراست و مانند قرآن وحی است.

به دلیل اینکه پیامبر میفرماید: «به من قرآن و مانند آن داده شده است، هان آگاه باشید ممکن است به زودی فردی با شکم سیر که بر تخت خود تکیه زده بگوید: قرآن را لازم بگیرید، انچه در قرآن حلال است آن را حلال بدانید و آنچه در آن حرام ذکر شده آن را حرام بدانید آگاه باشید آنچه رسول خدا حرام کرده مانند همان چیزی است که خدا حرام کرده است.» ( ابوداود ۴۶۰۴ ).

و سلف صالح در این مورد سخنان زیادی گفته اند:

 حسن بصری رحمه الله می گوید: عمران بن حصین و یارنش نشسته بودند. یکی از آنان گفت: بهتر نیست از قرآن برایمان سخن بگویی؟ عمران گفت: نزدیک بیا ، آن شخص نزدیک آمد. عمران گفت: اگر تو و یارانت تنها قرآن در اختیار داشتید از کجا می دانستید که نماز ظهر چهار رکعت است و نماز عصر چهار رکعت است و مغرب سه رکعت؟

اگر تنها قرآن داشتید آیا می دانستی طواف هفت بار است ، و سعی بین و صفا و مروه نیز همچنان؟ سپس گفت: هر کس می خواهد از ما حدیث بشنود، بشنود و شما به خدا قسم اگر این کار را نکنید گمراه خواهید شد.» (بیهقی در دلائل (۱/۲۵) و خطیب در کفایه (ص ۴۸) و ابن عبدالبَر در جامع بیان العلم ۲/۱۹۱).

از ایوب سختیانی روایت شده که شخصی به مطرف بن عبدالله بن شخیر گفت: تنها از قرآن برای ما سخن بگو.  مطرف به او گفت: به خدا قسم ما نمی خواهیم چیزی را به جای قرآن قرار دهیم. بلکه می خواهیم سخنی را بشنویم که از ما به قرآن عالم تر است. یعنی سنت. (ابن عبدالبر در جامع ۱/۱۹۱).

اوزاعی و مکحول و یحی بن ابی کثیر و غیره گفته اند:

«قرآن به سنت نیازمندتر از سنت به قرآن است، و سنت قرآن را تبیین میکند نه برعکس» ( الدارمی ۵۹۳ ).

و براساس آنچه گفته شد روشن است که هر یک دیگری را تقویت میکند و با دیگری برابراست در اینکه وحی از سوی خدا میباشد و همچنین قرآن و سنت در قوت حجیت و دلیل بودن برابرند:

و فقهای مسلمین از گذشته تا کنون بر استدلال از سنت توافق داشتهاند و آن را همانند قرآن منبع دین دانستهاند، پس بنابراین اطاعت از سنت واجب و مخالفت با آن حرام است.

و خداوند اطاعت از رسول الله را بر مردم واجب گردانیده و بیان فرموده که پیامبر تبین کننده قرآن است. (شبهات القرآنیین محمومحمد مزروعه ۳۲ ).

و کسانی که حجیت سنت و اعتبار را بعد از قرآن یک امر ثانوی شمردهاند دلایل بسیار سست و ضعیفی دارند، و این فکر از شیعیان افراطی و خوارج و روافض و مستشرقین و بعضی از معاصران نشأت گرفته است. (منل~ السنه ص ۴۶۹- ۴۷۰ ).

آنان از حدیث معاذ بن جبل استدلال کرده که پیامبر وقتی او را یه یمن فرستاد گفت: به چه حکم میکنی؟، گفت: به کتاب خدا گفت: اگر نیافتی گفت: به سنت رسول الله، گفت: اگر درسنت نیافتی گفت: اجتهاد می کنم و تجاوز نمی کنم.

پیامبر فرمود: ستایش خداوندی را است که فرستادهی رسول خدا را به اموری توفیق داده که رسول خدا دوست دارد».

سند این حدیث بسیار ضعیف است و ترمذی و ابن عدی و دارقطنی و ابن حزم و عقیلی وابن القطان فاسی آن را ضعیف شمردهاند.

و شیخ آلبانی رحمه الله منکر بودن متن و سند این حدیث را در السلسله الضعیفه ۲/۲۸۵-۲۸۶ بیان داشته و میگوید: هم اینها  و دیگر کسانی که به خاطر نداریم  این حدیث را ضعیف دانستهاند، و هر کسی راه آنان را در پیش بگیرد به توفیق خدا گمراه نمیشود، چون آنها بیشتر از همه مصداق این روایت اند که «آنان قومی هستند که همنشین آنها بدبخت نمی شود».

اما ابن جوزی وقتی صحت حدیث را انکار کرده به دنبال آن گفته است: «گرچه معنای آن صحیح است».

می گویم: مفهوم حدیث در مورد اجتهاد به هنگام عدم وجود نص صحیح است و دراین اختلافی نیست اما مفهوم حدیث در اینکه سنت را از قرآن جدا میکند و آن را در مقام اجتهاد نسبت به مقام قرآن و سنت قرار میدهد درست نیست یعنی حدیث مذکور میگوید همان طور که اجتهاد با وجود نص در قران و سنت جایز نیست، همین طور عمل به سنت جایز نیست مگر وقتی حکم در کتاب وجود نداشته باشد.

اما این جداکردن قرآن از سنت را هیچ مسلمانی قبول ندارد، بلکه باید در قرآن و سنت هر دو نگاه کرد و بین آنها فرق نگذاشت، چون سنت مجمل قرآن را توضیح میدهد، و مطلق آن را مقید و عموم آن را خاص میکند.

مقاله پیشنهادی

از سوی به سوی شدن در خواب شب

عَنْ عُبَادَهَ بْنِ الصَّامِتِ رضی الله عنه عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه وسلمقَالَ: «مَنْ تَعَارَّ …