سپردن داوری و قضاوت به شریعت الله، بر هر مسلمانی واجب است. چنانکه این امر بر حاکم مسلمانی که خداوند متعال مسئولیت امور امت اسلامی را به او بخشیده است، نیز واجب است. و این با حکم نمودن در میان مردم بر اساس شریعت الله در امور کوچک و بزرگ زندگی میباشد. و هرکس گمان کند آیاتی که در مورد حکم وارد شده فقط مخصوص حکام است، دچار اشتباه شده است چراکه این آیات، آیاتی عام هستند که حکام و دیگران را نیز شامل می شود.
اما کسانی که از طریق سلاح و زور و قدرت سعی در اقامه حکم الله در راس هرم دارند پیش از آنکه به اقامه آن در قاعده ی این هرم (رعیت) بپردازند، در واقع خود و مردم را فریب می دهند؛ چراکه اصل، ثبات مردم در عقیده است و مکمل های آن از جمله تحکیم شریعت الهی پس از آن در اولویت های بعدی قرار دارد.
متاسفانه امروز افرادی کم سن و سال پیدا شده اند که بدون مطالبه هر گونه شرح و تفصیلی از حاکم، در اطلاق حکم کفر بر حکام شتاب ورزیده اند؛ مواردی که علما در مورد آن شرح و تفصیل می خواهند.
شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله می گوید: «هرگاه انسان امر حرامی که بر حرام بودن آن اجماع است، حلال بداند یا اینکه امر حلالی را که بر حلال بودن آن اجماع است، حرام بداند، یا اینکه شریعتی را که بر آن اجماع است، تغیر داده و تبدیل کند، به اتفاق فقها با این عمل کافر و مرتد می شود و در چنین مواردی سخن وی بر یکی از دو قول حمل می شود: «وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ»[۱] یعنی وی حکم بغیر ما انزل الله را حلال شمرده است.»
و ابن قیم رحمه الله میگوید: «دیدگاه صحیح و درست آن است که حکم بغیر ما انزل الله هر دو نوع کفر اصغر و اکبر را در بر می گیرد و این بر حسب حال حاکم متفاوت است. با این توضیح که اگر حاکم در مسالهای معتقد به وجوب حکم بما انزل الله باشد اما با عصیان و نافرمانی با اعتراف به اینکه مستحق مجازات است، از آن عدول کند، در این صورت کفری که مرتکب شده از نوع اصغر می باشد اما اگر بر این اعتقاد باشد که حکم بر مبنای آنچه الله متعال نازل کرده واجب نیست و در این امر مخیر است که به حکم الله حکم کند یا نه، با اینکه یقینا می داند آن حکم الله است، در این صورت کفر وی از نوع اکبر است اما اگر به این مساله جاهل باشد یا در آن دچار اشتباه گردد، در این صورت دچار اشتباه شده و حکم وی، حکم کسانی است که دچار خطا و اشتباه می شوند.»
شیخ الاسلام ابن تیمیه می گوید: «برای هیچکس جایز نیست که شخصی را برای امت مشخص کند و به راه و روش و طریقت او دعوت کند و بر مبنای آن دوستی و دشمنی ورزد مگر اینکه آن شخص رسول الله باشد. حق ندارد جز کلام الله و رسولش و آنچه امت بر آن اتفاق نظر دارند، معیار دوستی و دشمنی قرار دهد؛ بلکه عملکردی جز این، روش اهل بدعت می باشد که شخص یا کلامی را مشخص نموده و چنین بین امت تفرقه میاندازند و بر مبنای آن کلام یا آن نسبت، دوستی و دشمنی را تنظیم می کنند.
مسلمانان جز کتاب و سنت به قراردادی که نوشته شود یا وثیقهای که مهر شود یا منهجی که این مساله در آن تایید شود، نیازی ندارند. کار در اسلام همچون شرکت یا موسسه یا جمعیت یا کمیته و انجمنی نیست که مردم منتظر اجازه ورود به آن یا اعلام موافقت با آنها برای استخدام در آن باشند؛ از اینرو برای ورود به آن نیازی به کارت عضویت یا انتساب یا دوستی و ولای با این اسما و شعارها و آگهی ها نیست..
و برای مسلمان جایز و روا نیست که بر مبنای حزب و گروه یا تجمعی دوستی یا دشمنی کند یا اینکه بر این باور باشد که حق همان است که از سوی حزب و گروه وی صادر می گردد و باطل در غیر آن است.
[۱] – (المائده: ۴۴) و هرکس به احکامی که الله نازل کرده است حکم نکند، کافر است.