آنان را بر سخنان نیکو تربیت می کرد، و از ناسزاگویی حتی با غیر مسلمین منع می کرد:
از عایشه رضی الله عنها روایت است که گفت:
«دَخَلَ رَهْطٌ مِنْ الْیَهُودِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالُوا السَّامُ عَلَیْکُمْ، فَقَالَ: وَعَلَیْکُمْ، فَقَالَتْ عَائِشَهُ: السَّامُ عَلَیْکُمْ وَلَعَنَکُمْ اللَّهُ وَغَضِبَ عَلَیْکُمْ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ-: مَهْلًا یَا عَائِشَهُ، عَلَیْکِ بِالرِّفْقِ وَإِیَّاکِ وَالْعُنْفَ أَوْ الْفُحْشَ، قَالَتْ: أَوَلَمْ تَسْمَعْ مَا قَالُوا، قَالَ: أَوَلَمْ تَسْمَعِی مَا قُلْتُ، رَدَدْتُ عَلَیْهِمْ فَیُسْتَجَابُ لِی فِیهِمْ وَلَا یُسْتَجَابُ لَهُمْ فِیَّ»[بخاری: ۲۹۳۵؛ مسلم: ۲۱۶۵].
(گروهی از یهودیان نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمدند و گفتند: (السلام علیکم) مرگ بر شما باد، فرمود: و بر خودتان باد، عایشه گفت: مرگ بر خودتان باد و الله شما را لعنت کند و بر شما خشم گیرد، رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: آرام باش ای عایشه، نرم خو باش و از تند خویی یا ناسزا گویی بپرهیز، گفت: آیا نشنیدی چه گفتند؟ فرمود: آیا نشنیدی چه گفتم؟ جوابشان را دادم، دعای من در مورد آنان مستجاب می شود اما دعای آنان در مورد من مستجاب نمی شود).
و در روایت مسلم آمده:
«مَهْ یَا عَائِشَهُ فَإِنَّ اللَّهَ لاَ یُحِبُّ الْفُحْشَ وَالتَّفَحُّشَ»
(آرام باش ای عایشه، الله گفتار و کردار و بد را دوست ندارد).
رسول الله صلی الله علیه وسلم مسائل عقیدتی را به همسرانش آموزش می داد، و آنان را بر ترس از الله متعال تربیت می کرد، و هر وقت ابری در آسمان ظاهر می گشت، یا بادی می وزید، وارد خانه می شد و بیرون می رفت، و رنگش تغییر می کرد.
عایشه رضی الله عنها می گوید:
«وَکَانَ إِذَا رَأَى غَیْمًا أَوْ رِیحًا عُرِفَ فِی وَجْهِهِ، قَالَتْ: یَا رَسُولَ اللَّهِ أَرَى النَّاسَ إِذَا رَأَوُا الْغَیْمَ فَرِحُوا، رَجَاءَ أَنْ یَکُونَ فِیهِ الْمَطَرُ وَأَرَاکَ إِذَا رَأَیْتَهُ عَرَفْتُ فِى وَجْهِکَ الْکَرَاهِیَهَ قَالَتْ فَقَالَ: یَا عَائِشَهُ مَا یُؤَمِّنُنِى أَنْ یَکُونَ فِیهِ عَذَابٌ قَدْ عُذِّبَ قَوْمٌ بِالرِّیحِ وَقَدْ رَأَى قَوْمٌ الْعَذَابَ فَقَالُوا: (هَذَا عَارِضٌ مُمْطِرُنَا)»[بخاری: ۴۸۲۹؛ مسلم: ۸۹۹].
(زمانی که ابر یا بادی را می دید از چهره اش شناخته می شد، گفت: یا رسول الله مردم هر وقت ابر می بینند به امید اینکه در آن باران باشد خوشحال می شوند، اما شما را می بینم که هر وقت ابر را می بینید کراهیت (وترس) در چهره تان می بینم، فرمود: ای عایشه: اگر در آن عذاب باشد چه چیز من را در امان نگه می دارد، یقینا قومی توسط باد عذاب داده شدند، و قومی عذاب را (بصورت ابری) دیدند و گفتند: «هَذَا عَارِضٌ مُمْطِرُنَا» این ابری است که بر ما باران می بارد).
منکرات عقیدتی که مردم در آن واقع می شوند را برای همسرانش تبیین می کرد:
از عایشه رضی الله عنها روایت است که گفت:
«لَمَّا اشْتَکَى النَّبِیُّ صلى الله علیه و سلم ذَکَرَتْ بَعْضُ نِسَائِهِ کَنِیسَهً رَأَتْهَا بِأَرْضِ الْحَبَشَهِ، یُقَالُ لَهَا: مَارِیَهُ، وَکَانَتْ أُمُّ سَلَمَهَ وَأُمُّ حَبِیبَهَ رضى الله عنهما أَتَتَا أَرْضَ الْحَبَشَه، فَذَکَرَتَا مِنْ حُسْنِهَا وَتَصَاوِیرَ فِیهَا، فَرَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ: أُولَئِکَ إذَا مَاتَ فِیهِمْ الرَّجُلُ الصَّالِحُ بَنَوْا عَلَى قَبْرِهِ مَسْجِداً، ثُمَّ صَوَّرُوا فِیهِ تِلْکَ الصُّوَرَهَ، أُولَئِکَ شِرَارُ الْخَلْقِ عِنْدَ اللَّهِ» [بخاری: ۴۲۷؛ مسلم: ۵۲۸].
(هنگامی که رسول الله صلى الله علیه و سلم- مریض شد یکی از زنانش درباره ی کلیسایی که در حبشه دیده بود صحبت کرد، نام آن کلیسا ماریه بود، و ام سلمه و ام حبیبه رضى الله عنهما- از کسانی بودند که به سرزمین حبشه رفته بودند، آن دو از زیبایی و تصاویر آن کلیسا صحبت کردند، آنگاه پیامبر، سرش را بالا آورد و فرمود: آنها اگر شخص صالحی در بینشان فوت می کرد بر روی قبرش مسجد بنا می کردند، سپس در آن مسجد آن تصاویر را رسم می کردند، آنها بدترین مخلوقین نزد خداوند هستند).
در حدیث اشاره به اهمیت دادن به خطاهای عقیدتی و بر حذر داشتن خانواده اش از آن است.