آنان را به بهترین و آسان ترین عبادات راهنمایی می کرد:
از عایشه رضی الله عنها روایت است که گفت:
«کُنْتُ أُحِبُّ أَنْ أَدْخُلَ البَیْتَ فَأُصَلِّیَ فِیهِ، فَأَخَذَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِیَدِی فَأَدْخَلَنِی الحِجْرَ، فَقَالَ: صَلِّی فِی الحِجْرِ إِنْ أَرَدْتِ دُخُولَ البَیْتِ، فَإِنَّمَا هُوَ قِطْعَهٌ مِنَ البَیْتِ»[ترمذی: ۸۰۲؛ نسائی: ۲۹۱۲؛ صحیح الجامع: ۳۷۹۲].(دوست داشتم وارد خانه (کعبه) شوم و در آن نماز بخوانم، رسول الله صلی الله علیه وسلم دستم را گرفت و من را وارد حجر نمود، و فرمود: اگر می خواهی وارد خانه شوی در حجر نماز بخوان، زیرا حجر قسمتی از خانه است).
در حدیث آمده که چگونه رسول الله صلی الله علیه وسلم دست همسراش را می گیرد، و سپس برایش توضیح می دهد که حجر جزء خانه کعبه است، و هر کس می خواهد در خانه نماز بخواند؛ پس در حجر نماز بگذارد.
همواره خانواده اش را به میانه روی در عبادت و عدم سختگیری بر نفس سفارش می کرد:
از انس بن مالک رضی الله عنه روایت است که:
«دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم الْمَسْجِدَ فَإِذَا حَبْلٌ مَمْدُودٌ بَیْنَ السَّارِیَتَیْنِ فَقَالَ: مَا هَذَا، قَالُوا هَذَا حَبْلٌ لِزَیْنَبَ تُصَلِّى فَإِذَا کَسِلَتْ أَوْ فَتَرَتْ أَمْسَکَتْ بِهِ. فَقَالَ: حُلُّوهُ لِیُصَلِّ أَحَدُکُمْ نَشَاطَهُ فَإِذَا کَسِلَ أَوْ فَتَر َفَلْیَقْعُدْ»[بخاری: ۱۱۵۰؛ مسلم: ۷۸۴].
(رسول الله صلی الله علیه وسلم وارد مسجد شد، ناگهان دید طنابی میان دو ستون بسته شده است، فرمود: این طناب (برای) چیست؟ گفتند: این طناب زینب است، نماز می خواند، زمانی که کسل یا خسته شد؛ خود را با آن می گیرد، فرمود: آن را باز کنید، یکی از شما زمانی که نشاط (و انرژی) دارد نماز بخواند، و زمانی که کسل یا خسته شد پس بنشیند).
امام نووی می گوید: «حدیث بر تشویق به میانه روی در عبادت، و نهی از زیاده روی دلالت دارد، وهمچنین فرمان می دهد که عبادت با نشاط انجام شود، و هر وقت خسته شد بنشیند تا خستگی اش رفع شود» .
و زمانی که عایشه از زنی که شب را به نماز می ایستاد و نمی خوابید به او خبر داد، این کار را ناپسند دانست:
از عروه بن زبیر روایت است که:
«أَنَّ عَائِشَهَ زَوْجَ النَّبِىِّ صلى الله علیه وسلم أَخْبَرَتْهُ أَنَّ الْحَوْلاَءَ بِنْتَ تُوَیْتِ مَرَّتْ بِهَا وَعِنْدَهَا رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم فَقُلْتُ: هَذِهِ الْحَوْلاَءُ بِنْتُ تُوَیْتٍ وَزَعَمُوا أَنَّهَا لاَ تَنَامُ اللَّیْلَ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم: لاَ تَنَامُ اللَّیْلَ؟! خُذُوا مِنَ الْعَمَلِ مَا تُطِیقُونَ فَوَاللَّهِ لاَ یَسْأَمُ اللَّهُ حَتَّى تَسْأَمُوا» [بخاری: ۴۳؛ مسلم: ۷۸۵].
(عایشه همسر پیامبر صلی الله علیه وسلم به او خبر داد، حولاء دختر تویت از کنار او گذشت در حالی که رسول الله صلی الله علیه وسلم نزد او بود، گفتم: این حولاء دختر تویت است و می گویند که او شب نمی خوابد، رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: شب نمی خوابد؟! به مقدار توانایی تان اعمال (خیر و نیک) انجام دهید، به الله قسم که الله خسته نمی شود تا شما خسته شوید).
مراد رسول الله صلی الله علیه وسلم از سخنش: «شب نمی خوابد؟!» ناپسند دانستن کارش و سخت گیری اش بر خودش بود.