شبهه اول
به حدیثی استدلال می کنند که در آن بعد از اینکه حضرت آدم علیه السلام مرتکب خطا وگناه گردید به رسول خدا توسل جست.مضمون روایت بدین قرار است:
از عمر بن خطابروایت است که رسول خدا فرمود: (هنگامی که آدم علیه السلام مرتکب گناه شد،گفت: پروردگارا بحق وجاه ومنزلت محمد از تو می خواهم که مرا ببخششی.
خدای متعال فرمود:ای آدم چگونه اورا می شناسی در حالی که اورا هنوز خلق نکرده ام؟ گفت: پروردگارا هنگامی که به دست خویش مرا آفریدی و از جانب خود روح در آن دمیدی سرم را بلند کردم دیدم که بر بالای عرش نوشته شده (لا اله الا الله محمد رسول الله) باخود گفتم این اسم که همراه نام تو آمده است حتما محبوترین کس نزد تو است.
خدای متعال فرمودند: ای آدم راست گفتی، او نزد من محبوب ترین کس از میان مخلوقات می باشد،به وسیله حق و منزلت وی مرا بخوان چرا که از خطای تو درگذشتم و تو را آمرزیدم ،اگر بخاطر محمد نبود تو را نمی آفریدم).
پاسخ شبهه:
با یاری خدای متعال از چند جهت به این شبهه پاسخ می دهیم:
وجه اول: این حدیث ضعیف،موضوع و غیر قابل احتجاج می باشد، بسیاری از علما از جمله شیخ الاسلام ابن تیمیه در الاستغاثه/۴۰۰ :(لیس له اصل) و امام ذهبی در التلخیص :(بل موضوع)و در میزان الاعتدال ۲/۵۰۴ :(خبر باطل)، وامام ابن جوزی در تهذیب التهذیب ۶/۱۶۱ :(أجمعوا علی ضعفه) و امام سیوطی در(تخریج احادیث الشفاء)آن را تضعیف کرده و امام آلبانی نیز در سلسله احادیث ضعیف آن را آورده است.
تنها امام حاکم در المستدرک ۲/۶۷۲ آن را صحیح دانسته که بسیاری از اهل علم بر او از چند جهت ایراد گرفته اند:
خود امام حاکم در مورد راوی این حدیث(عبدالرحمن بن زید) در کتاب دیگرش (الضعفاء) سخن گفته است و بیان کرده که این شخص از کسانی است که از پدرش احادیث وضع کرده است.
امام حاکم در المستدرک ۳/۳۳۲ حدیثی از همین شخص تخریج کرده و آن را صحیح ندانسته و گفته که شیخان(بخاری و مسلم) به عبدالرحمن بن زید احتجاج نکرده اند.
امام حاکم گاهی در مستدرک خود بعضی از احادیث ضعیف و منکر و حتی موضوع را روایت کرده است.
تا جایی که امام حافظ ابن حجر در(النکت علی ابن الصلاح ۱/۳۱۸-۳۱۹) از تصحیح امام حاکم نسبت به حدیث مذکور تعجب کرده و می گوید:(آنچه که بر امام حاکم در مورد روایت عبدالرحمن بن زید بن اسلم واقع شده عجیب است چرا که وی خود در کتابی که الضعفاء نام دارد و راویان ضعیف را در آن گردآوری کرده می گوید عبدالرحمن بن زیدبن اسلم از پدرش احادیث موضوعی روایت کرده که بر اهل فن و متخصص در این زمینه پوشیده نیست تا در نهایت می گوید: این سهل انگاری و غفلت از امام حاکم واقعا عجیب است).
بعضی از اهل علم بیان کرده اند که سبب این تساهل و غفلت امام حاکم به اواخر عمر ایشان بر می گرد زیرا تألیف وگردآوری مستدرک به تأخیر افتاده و تصحیح و تضعیف کامل آن برایش مقدور نبوده است لذا دچار چنین تغییر و غفلتی شده است.
خلاصه کلام حدیث مذکور نزد اهل علم ضعیف،موضوع و غیر قابل استدلال می باشد.
وجه دوم : مخالفت این حدیث با نصوص قرآنی که به طور مطلق دلالت دارد که آدم علیه السلام پروردگارش را به دعا خواند وازاوطلب آمرزش خواست
مانند این آیه سوره بقره که می فرماید:﴿فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ (۳۷)﴾.
ونیز در سوره اعراف می فرماید:﴿ قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ (۲۳)﴾.
امام ابن جریر می فرماید: آنچه که کتاب الله بر آن دلالت دارد این است که آن کلماتی که آدم علیه السلام از پروردگارش دریافت کرد و به وسیله آن به گناه خود اعتراف کرد وتوبه کردهمان است که خدای متعال در این آیه بیان می دارد:
﴿ قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ (۲۳)﴾.
امام ابن جریر در مورد آن کلماتی که آدم علیه السلام دریافت کرد اقوالی را ذکر می کند اما به هیچ وجه ذکری از این که آدم علیه السلام به پیامبرتوسل کرده باشد را نمی کند.بلکه خود امام حاکم در مستدرک خود از ابن عباس روایتی بر خلاف روایت توسل آدم علیه السلام به پیامبر نقل می کند:
از ابن عباس در تفسیر این آیه
﴿فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ﴾ روایت است که فرمود:
آدم علیه السلام گفت: پروردگارا مگر مرا به دست خویش نیافریدی؟خدای متعال فرمود:آری.
آدم گفت: مگر از جانب خود در من روح ندمیدی؟ خدای متعال فرمود:آری. آ
دم گفت: پروردگارا مگر مرا در بهشت سکونت ندادی؟ خدای متعال فرمود:آری. آدم گفت: پروردگارا مگر رحمتت بر غضبت پیشی نگرفته است؟ خدای متعال فرمود:آری.
آدم گفت:اگر توبه کنم و عمل صالح انجام دهم آیا دوباره مرا به بهشت باز می گردانی؟ خدای متعال فرمود:آری. میگوید:این همان قول خدای متعال است که می فرماید:
﴿فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ﴾.
امام حاکم در المستدرک ۲/۵۹۴ می گوید که اسناد این حدیث صحیح است هر چند که وی آن را تخریج نکرده است ،امام ذهبی نیز با ایشان موافت کرده اند.
وجه سوم: آنچه در لفظ حدیث آمده از قول خدای متعال به آدم علیه السلام ﴿ولولا محمد ما خلقتک﴾
این خود مخالف با حکمت آفرینش وخلقت جن و انس است که در سوره الذاریات خدای متعال به آن اشاره می کند آنجا که می فرماید:
﴿ وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ (۵۶)﴾.
این آیه خود به صراحت حکمت خلق آدم علیه السلام را بیان می دارد ودر اثبات آن نیز چیزی از شأن و منزلت و جایگاه پیامبرنزد خدای متعال کاسته نمی گردد چرا که وی نزد خداوند دارای جایگاه رفیعی می باشد.