برای صحت روایت تنها پایان آن که به امام صادق یا دیگر ائمه میرسد، کافی نیست بلکه تحقیق در مورد رجال سلسلهی سند بین راوی منبع یا نویسنده (مثل کلینی) و بین امام جعفر صادق ضروریست. اما در نزد عموم امامیه امری دیگر شایع است بدون اینکه تصور کنند که چه میگویند: زیرا آنها در حقیقت هر روایتی را که به هر امامی نسبت داده شود، بدون تحقیق درباره صحت و ضعف آن، میپذیرند.
شایسته است که بگوییم: هر روایتی که به امام نسبت داده میشود، روایتی صحیح نیست یا اینکه صرف نسبت به امام آن را صحیح قرار نمیدهد، زیرا در این صورت به طریق اولی همهی روایات منسوب به پیامبر صلی الله علیه و سلم یقیناً صحیح میبود؛ در حالی که امامیه با این موافق نبوده و با کوشش تمام با آن مقابله میکنند! حتی عامهی آنها هنگامی که روایت رسول الله صلی الله علیه و سلم آورده میشود میگویند که صحت سند این روایت ضروری است. همچنین احادیث پیامبر صلی الله علیه و سلم را نمیپذیرند و میگویند: راویان این احادیث از اهل بیت نیستند. بنابراین آنها ضرورت معتبر بودن رجال سند را درک کردهاند، اما این شرط را با روایتهای منسوب به ائمه تطبیق نمیکنند. این است واقعیت، البته با چشمپوشی از قواعدی که در کتب اصول وجود دارد. در باب سند حدیث آنچه خویی بدان سخن رانده این است که: صحت همهی روایتهای کتب اربعه به اثبات رسیده است، لذا نگاه کردن در سند هر کدام از آنها لازم است، پس اگر شروط صحت در آن یافت شد، پذیرفته میشود و در غیر این صورت پذیرفته نمیشود. [۱]