شبهات حادثه ی اِفک و شأن نزول آیات سوره نور [آیه ی ۱۱ الی ۲۰]
ادعای شیعه:
اما نسبت به شان نزول این آیه((آیات ۱۱ الی ۲۰ سوره ی نور)) که چه زمانی نازل شده است ،ماجرا در کدام جنگ و چه سالی اتفاق افتاده است؟
بخاری میگوید:حدیث افک در غزوه مریسیع اتفاق افتاده است.صحیح البخاری ج ۵ ص ۵۶،
اما بخاری خودش در جایی دیگر نقل می کند: وقتی رسول خدا فرمودند مردی به همسر من اهانت کرده و تهمتی زده سعد بن معاذ بلند شد و عرضه داشت یا رسول الله اگر این فرد از قبیله اوس باشد گردن او را می زنیم اگر از برادران ما در قبیله خزرج باشد هر چه در مورد او بفرمائید انجام می دهیم بعد سعد بن عباده که بزرگ خزرجیان بود برخاست و گفت تو دروغ می گویی و نمی توانی او را بکشی…
صحیح البخاری ج ۳، ص ۱۵۶،
در حالی که سعد بن معاذ در جنگ قریظه یعنی قبل از جنگ مریسیع و واقعه افک از دنیا رفته است. و این خود تناقضی آشکار است.
پاسخ اهل سنت:
هرگز تناقضی در بین نیست جنگ مریسیع در شعبان سال ۵ هجری اتفاق افتاده و و جنگ با بنی قریظه در ماه ذی قعده همان سال، پس هیچ مشکلی در بین نیست. و سعد بن معاذ زنده بود
اما تنها رخنه ای که شیعه پیدا کرده این است که بعضی از روایات میگوید غزوه بنی المُصطلق (که نام دیگرش غزوه المریسیع) است در سال ششم بوده و این باعث خوشحالی شبهه گران شده، و فرصت یافتند تا منکر قضیه عظیمی مثل قضیه تهمت زدن به حضرت عایشه شوند!
کاملا آشکار است که نگرش شیعه ها به کتب اهل سنت، هرگز نگرشی علمی و عالمانه نیست بلکه نگرشی حاقدانه با رویکردی کودکانه است
گرنه شیعه میبایست با توجه به اینکه بخاری مستندترین کتاب ماست، روایت مطابق با نظر او را بر روایات دیگر ترجیح میداد، یا حداقل آنر در کنار روایت دیگر ذکر میکرد و میگفت اهل سنت در این اختلاف دارند که جنگ مریسیع در سال ۵ هجری بوده یا درسال ۶ هجری!
اما اگر شیعه حقیقت را بنویسد پس از کجا شبهه ایجاد کند؟ و چگونه منکر این شود که آیه افک در شان عایشه رضی الله عنها نازل شده است؟!
شیعه میگوید:
چه شد که از اصحاب،اعم از مهاجر و انصار، در مورد واقعه اى به این مهمى که یکماه نقل همه مجالس بود حتى یک کلمه چیزى نقل نشد؟ آیا بر دهان همه آنها مهر زده شد؟ آیا نباید غیر از عایشه کسى دیگر، ولو یک نفر، آن را نقل کند؟ آیا نمى توان از همین امر به ساختگى بودن این داستان پى برد و آن را از بافته هاى عایشه دانست؟
پاسخ اهل سنت:
اینهم حدیثی کامل درباره واقعه تهمت زدن به عایشه رضی الله عنها که ام رومان نقل کرده :
این حدیث را ام رومان برای مسروق گفته،مسروق برای ابووایل و ابووایل برای حصین و حصین برای علی بن عاصم و او برای عبدالله و عبدالله برای امام احمد گفته و امام آنرا در مسند خود نوشته و شماره حدیث ۲۷۱۱۶ است در جزء ۶ صفحه ۳۶۷.
و متن حدیث این است:
حدثنا عبد الله حدثنی أبى ثنا على بن عاصم قال ثنا حصین عن أبى وائل عن مسروق عن أم رومان قالت : بینا انا عند عائشه إذ دخلت علینا امرأه من الأنصار فقالت فعل الله بابنها وفعل قالت عائشه ولم قالت انه کان فیمن حدث الحدیث قالت عائشه وأی حدیث قالت کذا وکذا قالت وقد بلغ ذاک رسول الله صلى الله علیه و سلم قالت نعم وبلغ أبا بکر قالت نعم قالت فخرت عائشه مغشیا علیها فما فاقت الا وعلیها حمى بنافض قالت فقمت فدثرتها قالت ودخل رسول الله صلى الله علیه و سلم فقال ما شأن هذه قالت قلت یا رسول الله أخذتها حمى بنافض قال لعله فی حدیث تحدث به قالت فاستوت له عائشه قاعده فقالت والله لئن حلفت لکم لا تصدقونی ولئن اعتذرت إلیکم لا تعذرونی فمثلی ومثلکم کمثل یعقوب وبنیه { والله المستعان على ما تصفون } قالت وخرج رسول الله صلى الله علیه و سلم قال وانزل الله عذرها فرجع رسول الله صلى الله علیه و سلم معه أبو بکر فدخل فقال یا عائشه ان الله عز و جل قد انزل عذرک قالت بحمد الله لا بحمدک قالت قال لها أبو بکر تقولین هذا لرسول الله صلى الله علیه و سلم قالت نعم
من وقتی برای تحقیق درباره ادعای شیعه؛ که گفت هیچکس غیر ازعایشه درباره حادثه تهمت سخن نگفته ؛ اولین کتاب تفسیر را باز کردم در همان اولین کتاب این حدیث و نقل این حادثه را از زبان ام رمان دیدم و خدا میداند چند روایت دیگر نیز داریم.
اما حالا بفرض که هیچ یک از اصحاب از این واقعه سخن نگفته باشند، باز همینکه انکار نکردند، همین انکار نکردن خود دلیل است که سخن عایشه رضی الله عنها مورد تایید همه بوده است. ام مومنین ام سلمه در همان سفر، همراه رسول الله صلی الله علیه وسلم بود و او نیز چون عایشه بیش از نیم قرن بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه وسلم زنده بود، اگر حدیث عایشه دروغ میبود، ام سلمه حتما منکر سخن او میشد.