سلسله داستانهاى واقعى – اغتصاب فرزندان

این داستانیست واقعی که ذکر آن بغرض درس و عبرت براى والدین و همچنین فرزندان میباشد (با اندکى ویرایش و نگارش).

اواخر سال تحصیلى بود، و تقریبا یکماه به انتهاى سال تحصیلى باقى مانده بود که پدر دست پسر ۱۷ ساله اش را گرفته و دوان دوان وارد دبیرستان میشود:

پدر: آقاى مدیر، من میخواهم این فرزندم را از مدرسه اخراجش کنید تا او را از این کشور تبعید کنم !

مدیر: چرا؟ همانطور که می دانى یکماه دیگر به پایان مدرسه باقى نمانده، اگر میشود کمى صبر کنید تا مدرسه تمام شود و سپس این کار را انجام بده تا یکسالش بهدر نرود.

پدر: نه آقاى مدیر، من دیگر از این پسر خسته شدم و میخواهم که همین الآن او را از این کشور برانم.

مدیر دست پسر بچه جوان را میگیرد و اورا به زاویه اى میکشاند و از او میپرسد که که قضیه چیست؟

پسر به مدیر: حدود ۸ ماه پیش پدرم ماهواره اى به خانه آورد و من نیز مانند بقیه جوانان حس کنجکاوی را در خود میبینم و میخواستم ببینم که در این کانالهاى جدید چه میگذرد پس شبهنگام وقتى که پدر و مادرم خواب بودند سراغ تلفزیون و کانالهاى جدید میرفتم ولى در بعضى از آن کانالها خیلى چیزهاى عجیب و غریب میدیدم (مقصود کانالهاى جنس بود) و من به آن عادت کردم و هر شب وقتى که والدینم خواب بودند سراغ آن کانالها میرفتم، ولى از آنجاییکه بسیار تحریک میشدم تصمیم به عملى کردن آن اعمال شدم پس دیدم که آسانترین و نزدیکترین شخص برادر ۵ ساله کوچکم بود، پس در خفاء از پدر و مادر به سراغ او میرفتم و کارهاى فاحشه با او انجام میدادم تا اینکه روزى بى خبر پدرم وارد اتاق شد و من را در آن حالت فاحشه با برادر کوچکم دید، ولى از آنجاییکه بجز کمى ناسزاگویى و تنبیه زبانى کار دیگرى نکرد پس فکر کردم این کار چندان زشت و نا پسند نیست، پس دوباره کار را بطور مستمر در هنگام خلوت انجام میدادم، تا اینکه دیشب هنگام مشاهده آان افلام جنسى دوباره تحریک شدم ولى این بار سراغ خواهر ۱۰ ساله ام رفتم که خواب بود ولى وقتى به او نزدیک شدم بیدار شد و متوجه کار من شد و جیغ و فریاد زد پس والدین من بیدار شدند و فهمیدند که قضیه چیست. اینبار پدر من بسیار عصبانى شد و تصمیم گرفت که من را از خانه بیرون کند و به کشورى دیگر اخراج کند تا مرا نبیند.

مدیر پس از شنیدن این داستان شرم آور و حیرت انگیز پرونده پسر را نزد پدر آورد و به او گفت که:

مدیر: چرا شما ماهواره به خانه آورده اى؟

پدر: من آنرا آوردم تا بازیهاى فوتبال و همچنین اخبارهاى ورزشى و اخبار جهان را تماشا کنم.

مدیر: پس این تقصیر تو است که سبب شدى همراه آن کانالهاى ورزشى کانالهاى جنسى نیز وارد خانه ات کنى و پسرت را گمراه کنى، این هم  پرونده پسرت پس بروید بیرون !

انتهاى داستان
===============================

پیامبر صلى الله علیه و سلم فرموده است: “کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته” یعنى: “هر یک از شما مسئول هست و مسئول زیردستان خود هست”

پس اى پدر و مادر عزیزى که ماهواره را همراه آن کانالهاى مبتذل به خانه میآورید و فکر میکنید که فرزندانتان ملائکه هستند و نمیتوانند قفل ماهواره را بشکنند، اگر از همان اول فکر اساسى را براى تربیت فرزندان خود نکنید عاقبت شومى را در راه خود خواهید دید زمانیکه کار از کار گذشته و دیگر راه برگشت نیست.

یک فرد هنگامى که به سن بلوغ میرسد اندرون او احساسات و هیجانهاى شهوت انگیز موج آسایى رخ میدهد که اگر توسط خود شخص و یا تعلیم و تربیت والدین مهار نشود او را به درکات اعمال مبتذل میکشاند، از فیلمهاى جنسى شروع شده و به فاحشه و مخدرات ممکن است منتها شود.

پس اى والدین عزیز، شیطان را در گمراهى فرزندانتان یارى ندهید و بخاطر این کانالهاى مبتذل ملائکه را از خانه تان مرانید و از خداى خود بترسید و نگذارید تلفزیون گروبانگیر شما شود بلکه بایست شما ین دستگاه را کنترل و مهار کنید.

اى جوانان ! بدانید که شیطان بسیار مکار هست و پله پله یک شخص را به گمراهى میکشاند، ابتدا سعى میکند او را به کفر بکشاند، اگر نتوانست، او را وادار به گناه کبیره میکند، اگر نشد او را وادار به بدعت میکند، اگر موفق نشد، او را وادار به گناهان صغیره میکند و اگر نشد راههایى از خیر را به او نشان میدهد تا اینکه او را به یک راه شر بکشاند، پس این لعین هرگز دست بردار نمیشود.

در حدیث صحیح آمده است که شیطان گفت: “تا روح در دم انسانهاست من آنها را گمراه میکنم، ولى خداوند در جواب او فرمود: به بزرگى و عظمت خودم، تا جان در تن آنهاست، آنها را میبخشم اگر استغفار کنند.

پس اى والدین گرامی و اى فرزندان عزیز، هر چند مرتکب گناه شوید از استغفار و توبه و بازگشت به پروردگارتان غافل نشوید و درنگ نکنید تا شیطان به آرزوى خود نرسد.

مقاله پیشنهادی

اسباب تقویت صبر انسان بر مصیبت‌‌ها

رعایت امور ذیل در صبر بر مصیبتِ‌ از دست دادن فرزندان، خانواده، خویشاوندان و دیگر …