سلسلهی نسب پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و سلم چنین است:
محمد بن عبدالله، بن عبدالمطلب، بن هاشم، بن عبدمناف، بن قصی، بن کلاب، بن مره، بن کعب، بن لؤی، بن غالب، بن فهر، بن مالک، بن نضر، بن کنانه، بن خزیمه، بن مدرکه، بن الیاس، بن مضر، بن نزار، بن عدنان.
در صحیح بخاری «باب مبعث النبی صلی الله علیه و سلم» سلسله نسب آن حضرت صلی الله علیه و سلم تا همین جا مذکور است. لیکن امام بخاری در تاریخ خود از عدنان تا حضرت ابراهیم را نیز ذکر کرده است، یعنی: عدنان، بن عدو، بن المقوم، بن تارخ، بن یشحب، بن یعرب، بن نابت، بن اسماعیل، بن ابراهیم.
حضرت اسماعیل دوازده فرزند داشت که نامهای آنها در تورات مذکور است، فرزندان «قیدا» در سرزمین حجاز سکونت گزیدند و در آنجا پراکنده شدند، از همان نسل یکی عدنان است و رسول اکرم صلی الله علیه و سلم از خاندان او هستند. اعراب علم انساب تمام نسلها را محفوظ نداشته بودند، چنانکه در بیشتر نسب نامهها از عدنان تا حضرت اسماعیل هشت یا نه پشت بیان میکنند؛ ولی این مطلب درست نیست، اگر بپذیریم که از عدنان تا حضرت اسماعیل فقط نه یا ده پشت باشند، این زمان از سیصد سال بیشتر تجاوز نخواهد نمود و این امر کاملاً برخلاف شهادتهای تاریخ است. علامه سهیلی در «روض الأنف» مینویسد:
«ویستحیل فی العاده أن یکون بینهما أربعه آباء أو سبعه کما ذکر ابن اسحق أو عشره أو عشرون فإن المده أطول من ذلک کله».
(روض الأنف، ص ۸)
«و این عادت غیرممکن است که میان هردو نسل، چهار یا هفت پشت فاصله باشد، به طوری که ابن اسحق ذکر کرده است، ده و یا بیست پشت فاصله باشد، زیرا که زمان سپری شده بیش از این است».
علامه سهیلی با سندهای متعدد تاریخی ثابت کرده است که از عدنان تا حضرت اسماعیل علیه السلام چهل پشت فاصله وجود دارد. این اشتباه به بعضی از مورخین مسیحی این فرصت را داده تا از همان ابتدا منکر این مسئله که رسول اکرم صلی الله علیه و سلم از خاندان حضرت ابراهیم علیه السلام هستند، باشند([۱]). علت این اشتباه میتواند این باشد که نسب دانان عرب اغلب در نسب نامهها فقط به ذکر نام افراد مشهور بسنده میکردند و نام افراد گمنام را نمیآوردند؛ علاوه بر این، چون در بین اعراب این امر قطعی بود و یقین داشتند که عدنان از خاندان حضرت اسماعیل است، لذا آنها فقط میکوشیدند تا سلسله نسب فقط به طور صحیح و نام به نام تا عدنان برسد و نام بردن افراد بالاتر از عدنان را لازم نمیدانستند. به همین جهت نام چند فرد معروف را گرفته و از ذکر نام بقیه که مشهور نبودند خودداری میکردند. گذشته از این در میان اعراب، افراد محققی نیز وجود داشتند که از این نوع بیان سلسله نسب آگاه بودند. علامه طبری در تاریخ خود «تاریخ طبری» نوشته است:
بعضی از نسبشناسان خبره برای من بیان کردند که در میان اعراب علمایی را مشاهده کردهایم که از «معد» تا «اسماعیل»، نام چهل پشت را برمیشمردند و برای تأیید این ادعای خود، اشعاری را که به زبان عربی در این مورد سروده شده بود به طور شاهد عرضه میکردند. یکی از آنان اظهار داشت: من این سلسله را با تحقیقات اهل کتاب مقایسه کردم، تعداد پشتهای سلسله نسب برابر بود ولی در نامها تفاوت وجود داشت([۲]).
همین مورخ در جایی دیگر نوشته است که در شهر «تدمر» یک نفر یهودی به نام ابویعقوب که مسلمان شده بود زندگی میکرد؛ او اظهار داشت: نسبنامهای که منشی پیامبر «ارمیا» آن را نوشته بود نزد من موجود است([۳]). در آن شجرهنامه نیز از عدنان تا حضرت اسماعیل چهل نام مذکور است.
به هرحال، این مسئله قطعی و مسلم است که عدنان از نسل حضرت اسماعیل است و پیامبر اسلام صلی الله علیه و سلم از خاندان عدنان هستند.
[۱]– «سر ویلیام» صریحاً قصد این را دارد تا ثابت کند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم از خاندان حضرت اسماعیل نبودند، عبارت وی چنین است: «این آرزو که پیامبر اسلام از نسل اسماعیل تصور شود و غالباً این کوشش که ثابت نماید از نسل اسماعیل است، در زمان حیات ایشان پیدا شده بود و بدین صورت، نسبنامه ابراهیمی محمد، از همان اول جعل شده بود و داستانهای بیشمار نقل شده به وسیله اسماعیل و بنی اسرائیل نصف آنها در قالب یهودی و نصف دیگر در قالب عربی ریخته شده بود». در یک سو شائبۀ شک و تردید «ویلیام میور» وجود دارد و در جانب دیگر مستندات، نوشتهها و آرای دهها مورخ اروپایی و یهودی قرار دارند که نه تنها خاندان قریش، بلکه تمام اعراب و شمال و حجاز را ابراهیمی النسل میدانند). (ر. ک. به جغرافیای تاریخی عرب. فارستر)
[۲]– تاریخ طبری، طبع اروپا / ج ۳/ ۱۱۱۸٫
[۳]– تاریخ طبری، طبع اروپا ۳/ ۱۱۱۵٫