در مقابل روایات اهل سنت و جماعت یافت میشود که در سلسلهی راویان آنها مردانی از اهل بیت وجود دارند. آنان چنانچه از غیر اهل بیت روایت کردهاند، از اهل بیت هم روایت کردهاند. بدون جدایی و بدون اینکه خود را به زحمت اندازند بلکه با انسجام همراه با طبیعت امر و آنچه منطق آن را میطلبید؛ زیرا راویان امت اسلام عدهای از اهل بیتاند و عدهای از اهل بیت نیستند، که این طیف اخیر بیشتر هستند، زیرا تعداد آنها در جامعه بیشتر است. و این امری کاملا طبیعی و منطقی است. و برخی از افراد سلسلهی سند عجم (غیر عرب) هستند که موقف مسلمانان در برابر آنها طبق دستورات دین و قواعد علمی در علم روایت بوده است. لذا اگر کسی از آنها مورد اطمینان است روایت را از او اخذ میکنند و اگر کسی مخدوش و مجروح باشد آن را ترک گفته و از او پرهیز میکنند.
این چنین معلوم میشود که روایات اهل سنت از این جانب، بر روایات امامیه که سلسلهی سندهای آنها از روایت اهل بیت خالی است، برتری دارد.
و همچنین معلوم میشود که ادعای آنها برعکس است: زیرا کسانی که با موضوعیت و انصاف و منطق از اهل بیت روایت کردهاند، اهل سنت میباشند نه غیر آنها، کسانی که بدون دلیل ادعای چنین امری را دارند. زیرا آنها از امام روایت میکنند نه از پیامبر صلی الله علیه و سلم و اغلب راویانشان از امام نه از اهل بیت هستند و نه از عرب میباشند.
این به طور کلی بود اما از ناحیه جزئی و تفصیلی اظهار نظرهایی داریم که حقائق بسیار مهمی را به تصویر میکشاند.