ما چقدر به پشتکار و استفاده از وقت و پیشی گرفتن از دیگران با انجام کارهای درست ومفید نیازمندیم. روزی که فایده، آگاهی، خدمت، فرهنگ و تمدن را به دیگران ارائه میدهیم، خوشبخت میگردیم و هرگاه دانستیم که بیهوده به دنیا نیامده و بیهوده آفریده نشدهایم، احساس خوشبختی و آرامش میکنیم.
روزی کتاب (الأعلام) زرکلی را ورق زدم؛ دیدم که در این کتاب شرح حال شرقیها و غربیها، سیاستمداران، علما، حکما و ادیبان و پزشکان بیان شده است. نقطه اشتراک همه آنها این بود که همگی، افراد نابغه، مؤثر و برجسته بودهاند. با مطالعه زندگانی آنها، به سنت الهی در آفریدههایش پی بردم و دانستم که وعده و قانون خدا نسبت به بندگان، این است که هرکس، برای دنیا تلاش کند، بهرهاش از دنیا بطور کامل به او میرسد و به شهرت و مال و مقام دست مییابد و هر کس، برای آخرت تلاش نماید، پاداش خود را که فایده و مقبولیت و رضامندی خدا است، در سرای آخرت خواهد دید: ﴿کُلّٗا نُّمِدُّ هَٰٓؤُلَآءِ وَهَٰٓؤُلَآءِ مِنۡ عَطَآءِ رَبِّکَۚ﴾ [الإسراء: ۲۰] «ما، هر یک از اینها (را که خواهان آخرت) و اینها را (که دنیا طلب هستند) از بخشایش پروردگارت بهرهمند میکنیم».
در این کتاب شرح حال نوابغ و سرآمدان و کسانی را دیدم که برای بشریت خدمت کرده و به آنها فایده رساندهاند، اما برای آخرت خود تلاش نکردهاند؛ بویژه کسانی که به خدا و روز قیامت ایمان نداشتهاند. اینها، دیگران را بیشتر از خودشان سعادتمند کرده و روحیه دیگران را بیشتر از روحیه خود شاد و مسرور نمودهاند. به همین خاطر برخی از ایشان را میبینی که خودکشی کرده و بعضی هم از وضعیت زندگی خود ناراحت و خشمگین بوده و گروهی دیگر با مشقت و رنج زندگی کردهاند. از خودم پرسیدم: وقتی دیگران به وسیله من شاد شوند و خودم بدبخت باشم و عده زیادی، از من فایده ببرند و خودم، محروم باشم، چه فایده دارد؟!
وأسعدت الکثیر وأنت تشقی | وأضحکت الأنام وأنت تبکی |
«بسیاری را خوشبخت نمودی و حال آنکه خودت بدبخت هستی! مردم را به خنده آوردی و خودت گریه میکنی»!
با مطالعه این کتاب فهمیدم که خداوند، خواستههای این انسانهای سرآمد و نخبه را برآورده ساخته است؛ زیرا این، وعده الهی است و باید محقق شود؛ پس گروهی از اینها به جایزه نوبل دست یافتهاند؛ چون خواهان جایزه نوبل بوده و برای آن تلاش کردهاند. برخی در میدان شهرت گوی سبقت را از همه ربودهاند؛ چون به دنبال شهرت و شیفته آن بودهاند و برخی به مال و ثروت دست یافتهاند؛ چون دلباخته آن بودهاند و برخی از اینها بندگان صالح خدا هستند که به پاداش دنیا دست یافته و آخرت را هم بدست خواهند آورد. (ان شاءالله)؛ چرا که آنها، فضل و رضامندی خدا را میجستند.
یکی از معادلات درست و مورد قبول، این است که فرد گمنام و خوشبختی که از شیوه و روش خود راضی است، از فرد مشهوری که به سبب مبادی و فکرش بدبخت میباشد، بهرهمندتر و موفقتر است.
ساربان و شترچران مسلمان در بیابان به سبب اسلامش از «تولوستوی» داستان نویس معروف خوشبختتر است. چون اولی، زندگیش را با آرامش و رضامندی بسر میکند و سرانجام خود را میداند؛ اما دومی با تلاشهای پراکنده، اراده مشوش، ناراضی از هدف و بیخبر از آینده و فرجامش، زندگیش را گذرانده است.
مسلمانها، دارای بزرگترین دارو و علاجی هستند که تا کنون بشریت، آن را شناخته و کشف کرده است. این دارو، ایمان به قضا و تقدیر است؛ حتی برخی از حکما گفتهاند: هرکس به قضا و تقدیر باور ندارد، هرگز روی سعادت را در زندگی نخواهد دید.
در این کتاب بارها این مفهوم را برایت تکرار کردهام و به شیوههای مختلف آن را ارائه نمودهام. من عمدا آن را تکرار میکنم؛ چون میدانم که من و بسیاری از امثال من، به تقدیر و قضا در موارد خوشایند، ایمان داریم و در موارد ناخوشایند، از تقدیر ناخشنود میشویم و اظهار نارضایتی میکنیم. از اینرو شرط مسلمانی و پیمان وحی، این است که (به تقدیر و خیر و شر و خوشایند و ناخوشایند آن ایمان داشته باشی).