به درویشی قناعت کن / که سلطانی خطر دارد
نمازِ صبح جماعت کن / که گور هم درد سر دارد
تو قرآن را قرائت کن / که از هر چیز خبر دارد
زیاد یادِ قیامت کن / که در آمال أثر دارد
زِ بوبکر ها حکایت کن / کَز او اسلام ثمر دارد
عمرها را روایت کن / به صد رستم جگر دارد
حیا را زود مهارت کن / که از عثمان خبر دارد
علی خیبر قیامت کن / اسد الله نظر دارد
تو نفست را ملامت کن / هواى نفس ضرر دارد
بهشت را زود بشارت کن / زیاد دوزخ بشر دارد
اگر خواهی جنایت کن / ولی ربّت خبر دارد
بیا یکبار عبادت کن / خدا بر ما نظر دارد
توانت بی نهایت کن / اَجل عمر مختصر دارد
خدا گفته خلافت کن / خلیفه ات در نظر دارد
تو گر خواهی خیانت کن / ولی دنیا گذر دارد
به زاستغفار تو عادت کن / که هر توبه بخر دارد
بیا از نفس شکایت کن / چه حیله نفس به سر دارد
به دنیا خوب زراعت کن / نگو بسیار پدر دارد
اگر خواهی کفایت کن / ولی یک گور پسر دارد
به گور خوب استراحت کن / که گور وقتِ گذر دارد
قیامت را نظارت کن / نه پشیمانی ثمر دارد
تو بشنو وُ اطاعت کن / ولی دل گوشِ کَر دارد
نداىِ حق زاجابت کن / که سید هم سفر دارد
سخن را تو نهایت کن / بشر امروز چه شر دارد