در مورد مرگ پیامبران دلایل قطعی موجود است تنها در مورد عیسی علیه السلام یک استثناء وجود دارد و آن این است که الله تعالی او را به سوی خود بالا برده و هم اکنون زنده است چنانکه توضیح آن خواهد گذشت.
الله تعالی در باره مرگ انبیاء میفرماید: ﴿أَمۡ کُنتُمۡ شُهَدَآءَ إِذۡ حَضَرَ یَعۡقُوبَ ٱلۡمَوۡتُ﴾ [البقره: ۱۳۳]. «آیا وقتی که یعقوب در حال احتضار بود شما آنجا حاضر بودید؟» و میفرماید: ﴿وَلَقَدۡ جَآءَکُمۡ یُوسُفُ مِن قَبۡلُ بِٱلۡبَیِّنَٰتِ فَمَا زِلۡتُمۡ فِی شَکّٖ مِّمَّا جَآءَکُم بِهِۦۖ حَتَّىٰٓ إِذَا هَلَکَ قُلۡتُمۡ لَن یَبۡعَثَ ٱللَّهُ مِنۢ بَعۡدِهِۦ رَسُولٗاۚ﴾ [المؤمن ۳۴]. «یوسف از قبل با دلایل روشن به سوی شما آمد ولی شما پیوسته به آنچه به سوی شما میآمد در شک بودید تا وقتی که از دنیا رفت گفتید خداوند بعد از او هرگز فرستاده ای را برنخواهد انگیخت» الله تعالی در باره سلیمان علیه السلام میفرماید: ﴿فَلَمَّا قَضَیۡنَا عَلَیۡهِ ٱلۡمَوۡتَ مَا دَلَّهُمۡ عَلَىٰ مَوۡتِهِۦٓ إِلَّا دَآبَّهُ ٱلۡأَرۡضِ تَأۡکُلُ مِنسَأَتَهُۥۖ﴾ [سبأ: ۱۴]. «چون مرگ را بر او مقرر داشتیم جز جنبنده ای خاکی که عصای او را میخورد از مرگ او آگاه نگردانیدیم» و الله تعالی خطاب به پیامبر صلی الله علیه و سلم میفرماید: ﴿إِنَّکَ مَیِّتٞ وَإِنَّهُم مَّیِّتُونَ ٣٠﴾ [الزمر: ۳۰]. «تو میمیری و آنها نیز خواهند مرد». بعضی از مفسران گفتهاند این خبر به پیامبر و صحابه، اعلامی برای صحابه است که او صلی الله علیه و سلم میمیرد. و خداوند از مردن هر مخلوقی خبر میدهد: ﴿کُلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَهُ ٱلۡمَوۡتِۗ﴾ [آلعمران: ۱۸۵]. «هر نفسی طعم مرگ را خواهد چشید».
این آیات بر فوت انبیاء و اینکه آنها میمیرند همچنانکه سایر انسانها میمیرند جز در مورد عیسی علیه السلام که الله عزوجل خبر داده او را به سوی خود بالا برده است، دلالت دارند. میفرماید: ﴿إِذۡ قَالَ ٱللَّهُ یَٰعِیسَىٰٓ إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَرَافِعُکَ إِلَیَّ وَمُطَهِّرُکَ مِنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ﴾ [آلعمران: ۵۵]. «آنگاه که الله تعالی فرمود یا عیسی من تو را برگرفته و دریافت مینمایم و به سوی خود بالا میبرم و از صحبت کردن با کسانی که کافر شدند تو را پاک میکنم» این آیه بر بالا بردن عیسی علیه السلام به وسیله جسم و روحش توسط خداوند به سوی آسمان و اینکه او نمرده است، دلالت دارد. اما کلمه الوفاه در آیه که الله تعالی میفرماید: ﴿مُتَوَفِّیکَ﴾ در تفسیر آن آمده که او را بلند نموده و به سوی خود بالا برد. ابن جریر طبری آن را گفته و بیشتر مفسرین گفتهاند که وفاه مذکور همان خواب است همانگونه که الله تعالی میفرماید: ﴿ٱللَّهُ یَتَوَفَّى ٱلۡأَنفُسَ حِینَ مَوۡتِهَا وَٱلَّتِی لَمۡ تَمُتۡ فِی مَنَامِهَاۖ﴾ [الزمر: ۴۲]. «خداوند روح مردم را هنگام مرگشان به تمامی باز میستاند و روحی را که در خوابش نمرده است».
این آیه بیان میدارد که عیسی علیه السلام زنده است و در حال حاضر در آسمان میباشد. و خداوند از مرگش قبل از برپایی قیامت خبر داده است: ﴿وَإِن مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ إِلَّا لَیُؤۡمِنَنَّ بِهِۦ قَبۡلَ مَوۡتِهِۦۖ وَیَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَهِ یَکُونُ عَلَیۡهِمۡ شَهِیدٗا ١۵٩﴾ [النساء: ۱۵۹]. «و از اهل کتاب کسی نیست مگر اینکه پیش از مرگ حتماً به او ایمان خواهد آورد و در روز قیامت بر آنان شاهد خواهد بود». مرگ مذکور اینجا همان مرگ عیسی علیه السلام در آخر الزمان بعد از اینکه از آسمان پایین میآید و صلیب را میشکند و خوک را میکشد، و جزیه را برمی دارد، میباشد کما اینکه بر آن احادیث صحیح در نزول عیسی علیه السلام در آخر الزمان شاهد است که در صحیحین و غیر این دو آمده است.
و همچنین گفته شده که ادریس علیه السلام که از جمله پیامبران میباشد نیز نمرده است. بعضی از اهل علم ذکر نمودهاند که او نمرده بلکه خداوند او را به مانند عیسی علیه السلام بالا برده است و به این سخن الله تعالی استدلال مینمایند: ﴿وَٱذۡکُرۡ فِی ٱلۡکِتَٰبِ إِدۡرِیسَۚ إِنَّهُۥ کَانَ صِدِّیقٗا نَّبِیّٗا ۵۶ وَرَفَعۡنَٰهُ مَکَانًا عَلِیًّا ۵٧﴾ [مریم: ۵۶-۵۷]. «و در این کتاب از ادریس یاد کن که او پیامبری صدیق بود و ما او را به مکانی بلند بالا بردیم» مجاهد میگوید: (إدریس رفع فلم یمت کما رفع عیسى) «ادریس به مانند عیسی بالا رفته و نمرده است». ابن عباس میگوید: (رفع إلى السماء فمات بها) «به سوی آسمان بالا رفته و در آنجا مرده است» و دیگران گفتهاند: (رفع إلى السماء الرابعه والعلم فی ذلک عند الله تعالى) «به آسمان چهارم بالا برده و الله تعالی به آن عالم است» اختلاف بین اهل علم در مرگ ادریس از نبود آن است و این جزو مسلمات است که اگر نمرده باشد، بخاطر این سخن الله تعالی بلاخره خواهد مرد: ﴿کُلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَهُ ٱلۡمَوۡتِۗ﴾ [آل عمران: ۱۸۵]. «هر نفسی طعم مرگ را خواهد چشید».
و جز در مورد عیسی و ادریس علیهما السلام از پیامبران کسی از اهل علم مورد اعتماد در امت نگفته که پیامبران زنده هستند همانگونه که از نصوص گذشت شواهدی بر مرگشان وجود دارد.
ولی در بعضی از نصوص اَشکالی وجود دارد که فهم آن بر بعضی در این باب سخت شده است مانند آنچه در احادیث معراج روایت شده که او بعضی از پیامبران را در آسمان دیده و با آنها صحبت نموده است بر آنچه در حدیث انس آمده که شیخین روایت کردهاند. در آن آمده: «ثُمَّ عَرَجَ بِنَا إِلَى السَّمَاءِ فَاسْتَفْتَحَ جِبْرِیلُ فَقِیلَ مَنْ أَنْتَ قَالَ جِبْرِیلُ قِیلَ وَمَنْ مَعَکَ قَالَ مُحَمَّدٌ قِیلَ وَقَدْ بُعِثَ إِلَیْهِ قَالَ قَدْ بُعِثَ إِلَیْهِ فَفُتِحَ لَنَا فَإِذَا أَنَا بِآدَمَ فَرَحَّبَ بیوَدَعَا لِی بِخَیْرٍ ثُمَّ عَرَجَ بِنَا إِلَى السَّمَاءِ الثَّانِیَهِ فَاسْتَفْتَحَ جِبْرِیلُ عَلَیْهِ السَّلَام فَقِیلَ مَنْ أَنْتَ قَالَ جِبْرِیلُ قِیلَ وَمَنْ مَعَکَ قَالَ مُحَمَّدٌ قِیلَ وَقَدْ بُعِثَ إِلَیْهِ قَالَ قَدْ بُعِثَ إِلَیْهِ فَفُتِحَ لَنَا فَإِذَا أَنَا بِابْنَیْ الْخَالَهِ عِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ وَیَحْیَى بْنِ زَکَرِیَّاءَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا فَرَحَّبَا وَدَعَوَا لِی بِخَیْرٍ»[۱] «سپس ما را به آسمان بالا بردند جبریل از (دربان) خواست که در را باز کند. گفته شد: تو کیستی؟ گفت: جبریل. گفته شد چه کسی با توست؟ گفت: محمد صلی الله علیه و سلم. گفته شد: دعوت شده است؟ گفت: بله، دعوت شده است. پس در را برایمان باز کرد در این هنگام با آدم علیه السلام روبه رو شدم به من خوش آمد گفت و برایم دعای خیر کرد. سپس ما را به آسمان دوم بالا بردند. جبریل (از دربان) خواست در را باز کند. گفته شد: تو کیستی؟ گفت: جبریل. گفته شد: چه کسی با توست؟ گفت: محمد صلی الله علیه و سلم. گفته شد: دعوت شده است؟ گفت: بلی، دعوت شده است. پس در را برای ما باز کردند در این اثنا با پسر خالهها عیسی بن مریم و یحیی پسر زکریا علیهما السلام رو به رو شدم آنها به من خوش آمد گفتند و برایم دعای خیر نمودند» تا پایان حدیث که در آن صورت یوسف را در آسمان سوم دید که نصف زیبایی و جمال به او بخشیده شده بود. ادریس را در آسمان چهارم، هارون را در آسمان پنجم، موسی را در آسمان ششم و ابراهیم را در آسمان هفتم دید در حالیکه پشتش را به سمت بیت المعمور تکیه داده بود و همه آنها به او خوش آمد گفتند و برای او دعای خیر نمودند.
و در حدیث ابن عباس رضی الله عنهما در صحیحین آمده که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: («رَأَیْتُ لَیْلَهَ أُسْرِیَ بیمُوسَى رَجُلًا آدَمَ طُوَالًا جَعْدًا کَأَنَّهُ مِنْ رِجَالِ شَنُوءَهَ وَرَأَیْتُ عِیسَى رَجُلًا مَرْبُوعًا مَرْبُوعَ الْخَلْقِ إِلَى الْحُمْرَهِ وَالْبَیَاضِ سَبِطَ الرَّأْسِ»…)[۲] «شب اسراء موسی علیه السلام را دیدم. او مردی گندم گون، بلند قامت و دارای موهای مجعد بود گویا یکی از مردان قبیله شنوءه است. و عیسی علیه السلام را دیدم که دارای قامتی متوسط و چهارشانه بود و رنگش، متمایل به سرخ و سفید مینمود. و موهایی فروهشتهای داشت».
[۱] صحیح البخاری برقم (۳۵۷۰)، ومسلم برقم (۱۶۲)
[۲] صحیح البخاری برقم (۳۲۳۹)، ومسلم برقم (۱۶۵).