نویسنده: ابو رجائی
ابن قیم رحمه الله می گوید: اعمال قلب اصل و انجام جوارح تابع و مکمل آن است نیت به منزله روح و عمل به منزله جسم برای اعضاء می باشد هنگامی که روح جدا می شود می میرد. پس شناخت احکام قلب مهمتر از شناخت احکام جوارح است.[۱]
شیخ الاسلام رحمه الله می گوید: اعمال ظاهری جز به وسیله عمل قلب صالح و مقبول نمی گردد. همانا قلب پادشاه و اعضای آن سربازانش هستند. هنگامی که او بد شود سربازانش بد می شوند و برای همین است که پیامبر صلی الله علیه و سلم می فرماید:|إِنَّ فِی الْجَسَدِ مُضْغَهً إِذَا صَلَحَتْ صَلَحَ الْجَسَدُ کُلُّهُ وَإِذَا فَسَدَتْ فَسَدَ الْجَسَدُ کُلُّهُ أَلَا وَهِیَ الْقَلْبُ|[۲] «در هر جسمی پاره گوشتی وجود دارد هرگاه اصلاح گردد تمام جسم اصلاح و هرگاه فاسد گردد تمام جسم را فاسد می کند. بدانید و آگاه باشید که آن قلب است».[۳]
عز بن عبدالسلام می گوید: اخلاص این است که مکلف عبادت را خالص و تنها برای الله تعالی انجام دهد و به وسیله آن تعظیم و تکریم مردم را مدنظر نداشته باشد و آن را به خاطر به دست آوردن منفعی دینی و یا دفع ضرر دنیوی انجام ندهد.[۴]
سفیان ثوری می گوید: علاج هیچ چیز به اندازه نیتم بر من سخت نیست همانا آن بر من دگرگون می شود.[۵]
فضیل بن عیاض در باره این آیه:(الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاهَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَهُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ)«او کسی است که مرگ و زندگی را خلق کرده است تا شما را بیازماید که کدام یک از شما نیکوکارترید درحالیکه او عزیز و غفور است» می گوید: باید آن عمل خالص و صواب باشد. گفته شد: ای ابوعلی خالص و صواب چیست؟ گفت: اگر عملی خالص باشد اما صواب نباشد قبول نمی گردد و هنگامی که آن صواب باشد اما خالص نباشد قبول نمی شود تا اینکه خالص و صواب می شود. خالص یعنی اینکه برای خدا و صواب یعنی بر اساس سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم باشد.[۶]
شیخ الاسلام می گوید: برای مردم در این آیه(إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ) «خداوند تنها از اهل تقوا می پذیرد» سه نظر وجود دارد: که شامل سه حالت افراط، تفریط و وسط است.
خوارج و معتزله(افراط) می گویند: خداوند آن را جز از کسانی که از گناهان کبیره پرهیز می نمایند، قبول می کند و نزد آنها انجام کار نیک توسط صاحب گناه کبیره سودی به حال او ندارد و از او قبول نمی شود.
مرجئه(تفریط) می گویند: کسی که از شرک خود را حفظ می کند.
سلف و ائمه(وسط) می گویند: جز از کسی که در آن عمل پرهیزگاری کند، قبول نمی شود پس فعلش همانگونه که به آن امر شده خالص برای الله تعالی انجام دهد.[۷]
حافظ بن کثیر در تفسیر(فَمَن کَانَ یَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحاً وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَهِ رَبِّهِ أَحَداً) «هرکس به لقای پروردگارش امید دارد باید عمل صالح انجام دهد و در عبادتش برای خداوند احدی را شریک نگرداند» می گوید: این دو ارکان قبولی عمل هستند که باید خالص برای خدا و بر اساس شریعت رسول الله صلی الله علیه و سلم باشد.
ابوسلیمان دارانی می گوید: خوشا به حال کسی که یک گام به سلامت برای خدا برمی دارد و از آن جز او را مدنظر ندارد.
یکی از سلف می گویند: هرکس در طول عمرش یک لحظه تنها تسلیم الله تعالی شده باشد نجات می یابد.
و هنگامی که علی بن حسن فوت کرد صد خانه در مدینه یافتند که به آنها کمک می کرد.
به حمدون بن احمد گفته شد: چرا کلام سلف از کلام ما سودمندتر است. گفت: زیرا آنها برای عزت اسلام، نجات نفسها، رضایت پروردگار سخن می گفتند و ما برای عزت نفسها، طلب دنیا و رضایت خلق سخن می گوییم.
مردی به تمیم داری رضی الله عنه گفت: شب چند رکعت نماز می خوانی؟ بسیار غضبناک شد سپس گفت: به خدا قسم یک رکعت در دل شب در نهانی پیش من دوست داشتنی تر از این است که تمام شب نماز بخوانم سپس آن را برای مردم بازگو کنم.
ایوب سختیانی می گوید: بنده ای که هیچوقت راست نگفته دوست دارد که مشهور شود.
یکی از سلف می گوید: دوست دارم در هر چیزی نیت داشته باشم حتی در خوردن، آشامیدن، خوابیدن و جای خلوت.
حسن بصری می گوید: دسته ای برای دیدار نزد مردی رفته بودند برای نماز شب برخواستند و مرد از آن آگاه نیافت و بسیار دعا کردند و او صدای آنها را نشنید.
مردی با زنش بر بالش خوابیده بود تمام طول شب گریه می کرد و همسرش احساس نمی کرد.
فضیل بن عیاض می گوید: ترک کردن کاری به خاطر مردم ریا و انجام عمل به خاطر مردم شرک است و اخلاص این است که خداوند تو را از آنها محفوظ دارد.[۸]
شافعی رحمه الله می گوید: دوست دارم که مردم این علم را یاد بگیرند یعنی بنویسند اما چیزی از آن را به من نسبت ندهند.[۹]
سفیان می گوید: گفتم از وضعیت ربیع بن خثیم به من خبر بده. گفت: کار ربیع همه اش نهانی است. اگر مردی پیشش برود و او مشغول نوشتن کتاب باشد با لباسش آن را می پوشاند.
جبیر بن نفیر می گوید: از ابودرداء شنیدم که او در آخر نمازش و بعد از فراغت از تشهد از نفاق به خداوند پناه می برد. قسم به خدا همانا مرد در یک لحظه از دینش برمی گردد پس از آن(ایمان) خالی می شود.
بشر حافی می گوید: طلب دنیا کردن با نی نزد من دوست داشتنی تر از این است که آن را با دین بخواهم.
و یحی بن ابوکثیر می گوید: به نیت عمل کنید زیرا آن از عمل سخت تر است.
ابن عقیل می گوید: ابو اسحاق فیروز آبادی چیزی به فقیر نمی داد مگر اینکه نیت حاضر بود و در مورد مسئله ای سخن نمی گفت مگر اینکه از خداوند یاری می خواست و اخلاص نیت در یاری نمودن حق بدون زینت دادن و تحسین برای خلق را جلو می انداخت. و مسئله ای را جز بعد از خواندن دو رکعت نماز نمی نوشت. پس گناه بر او نیست اگر اسمش پخش شود و نوشته هایش در شرق و غرب مشهور گردد. و این به برکت اخلاص است.[۱۰]
در مورد علامه محمد امین شنقیطی داستانی است که مربوط به درستی قصد و نیت است. او دارای تألیفات فراوانی است و از آن جمله منظومه ای در باره نسبهای عرب می باشد که قبل از سن بلوغ آن را تألیف کرده بود. در ابتدای آن: در ذکر نسبهای بنی عدنان اسم آن را خالص الجمان نامیده بود. ولی او بعد از رسیدن به سن بلوغ به از بین بردن این منظومه اقدام کرد. به خاطر اینکه نظم آن را به نیت برتری بر همسالانش نوشته بود بعضی از استادانش بخاطر این کار او را سرزنش کردند و به او گفتند که: می شد نیتت را تغییر می دادی و آن را نیکو می گرداندی.[۱۱]
ایوب سختیانی می گوید: خالص گردانیدن نیتها بر کارها از تمام کارها سخت تر است. و به صورت اثر از فاروق رضی الله عنه وارد است که او به ابو موسی اشعری نامه نوشت و فرمود: کسی که نیتش را خالص کند خداوند او را کفایت می کند از آنچه بین او و مردم است.
شافعی می گوید: با کسی بحث نکردم مگر اینکه دوست داشتم او بر حق باشد و خداوند او را کمک کند و حفاظت نماید.
شافعی می گوید: با احدی بخاطر غلبه کردن با او مناظره نکردم. دوست داشتم هنگامی که با کسی مناظره می کنم حق بر دست او ظاهر شود.
ابراهیم نخعی می گوید: هنگامی که شیطان پیش تو می آید و تو در نماز هستی. می گوید: تو ریاکار هستی. پس آن را بخاطر این سخن طولانی می کنی.
نووی می گوید: کسی که تصمیم بر عبادتی بگیرد و از ترس اینکه مردم آن را ببینند، ترک کند او ریاکار است زیرا او عمل را بخاطر مردم ترک کرده است اما اگر آن را برای اینکه آن را در خلوت بخواند، ترک کند این مستحب است مگر اینکه واجب یا زکات باشد یا اینکه با انجام آن کار مردم به او اقتدا می کنند پس آشکارکردن آن بهتر است.[۱۲]
گفته شده: ریا عبادت کردنی است که انجام دهنده آن را آشکار می کند تا مردم آن را ببینند.[۱۳] [۱] بدائع الفوائد ۳/۲۴۴
[۲] بخاری/ کتاب الایمان، مسلم/ کتاب المساقاه [۳] مجموع الفتاوى ۱۱/۸۱ [۴] مقاصد المکلفین ص ۳۵۸ [۵] نقلاً من کتاب الإخلاص د. عبد العزیز عبد اللطیف [۶] مناهج السنه ۶/ ۲۱۷ [۷] المرجع السابق [۸] باختصار تصرف من کتاب الإخلاص ۲۵- ۲۷ [۹] کتب الشافعی [۱۰] بدائع الفوائد ۳/ ۱۴۹ [۱۱] طبقات النسابین ـ بکر أبو زید ـ مؤسسه الرساله ـ ۲۹۸ ـ برقم: ۶۵۶ [۱۲] شرح الأربعین ص ۱۱ [۱۳] فواعد الأحکام ۱/۱۴۷